کتابی که در پیش رو دارید با نام «ده نفر قزلباش» یکی از رمان های ارزشمند و مهم تاریخی ایرانی است که اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران را در عصر صفوی به خصوص در سالهای حکومت شاه اسماعیل، شاه طهماسب و شاه عباس به تصویر می کشد. مسرور با نوشتن این رمان یکی از مهم ترین نویسندگان رمان تاریخی در ایران به شمار می رود. ماجراهای ده نفر قزلباش از زمانی آغاز میشود که پس از قرنهای متمادی تسلط حکومتهای مختلف و بعضا بیگانه بر گوشه و کنار ایران، صفویان با در دست داشتن دو سلاح تشیع و ایرانیت برپا خاستند تا ایران از هم گسیخته را یکپارچه و متحد و دست اجانب را از آن کوتاه کنند. لیک دشمنان متعددی مانند ازبکها، عثمانیها و دولتهای غربی نمیتوانستند آرام بنشینند… ده قزلباش که از سوی شاه طهماسب صفوی به ماموریت مهمی رفته اند. داستان این رمان از آنجا آغاز می شود که حرمخانه سلطنتی شاه طهماسب، در ارگ تربت حیدریه، به محاصره عبدالله خان ازبک درآمده است. شاه صفوی که تسلیم حرمخانه به ازبکهای ضد شیعه را بی آبرویی بزرگی می داند، به ۱۸ قزلباش (سربازان ارتش صفویه) داوطلب، دستور می دهد شب و روز بتازند و در زمان کوتاهی از قزوین به تربت حیدریه برسند. آنان باید به هر قیمتی شده از صف محاصره ازبکها عبور کنند و حکم مرگ زنان حرم سرای سلطنتی را به دست رئیس قراولان خاصه برسانند. از ۱۸ سربازی که برای این کار داوطلب شده بودند، هشت قزلباش کشته می شوند و ۱۰ نفر خودشان را به ارگ سلطتنی می رسانند…
ماجراهای کتاب «ده نفر قزلباش» از زمانی آغاز میشود که پس از قرنهای متمادی تسلط حکومتهای مختلف و بعضا بیگانه بر گوشه و کنار ایران، صفویان با در دست داشتن دو سلاح تشیع و ایرانیت برپا خاستند تا ایران از هم گسیخته را یکپارچه و متحد و دست اجانب را از آن کوتاه کنند. لیک دشمنان متعددی مانند ازبکها، عثمانیها و دولتهای غربی نمیتوانستند آرام بنشینند… ده قزلباش که از سوی شاه طهماسب صفوی به ماموریت مهمی رفته اند. داستان این رمان از آنجا آغاز می شود که حرمخانه سلطنتی شاه طهماسب، در ارگ تربت حیدریه، به محاصره عبدالله خان ازبک درآمده است. شاه صفوی که تسلیم حرمخانه به أزبکهای ضد شیعه را بی آبرویی بزرگی می داند، به ۱۸ قزلباش (سربازان ارتش صفویه) داوطلب، دستور می دهد شب و روز بتازند و در زمان کوتاهی از قزوین به تربت حیدریه برسند.
ماجراهای کتاب «ده نفر قزلباش» از زمانی آغاز میشود که پس از قرنهای متمادی تسلط حکومتهای مختلف و بعضا بیگانه بر گوشه و کنار ایران، صفویان با در دست داشتن دو سلاح تشیع و ایرانیت برپا خاستند تا ایران از هم گسیخته را یکپارچه و متحد و دست اجانب را از آن کوتاه کنند. لیک دشمنان متعددی مانند ازبکها، عثمانیها و دولتهای غربی نمیتوانستند آرام بنشینند… ده قزلباش که از سوی شاه طهماسب صفوی به ماموریت مهمی رفته اند. داستان این رمان از آنجا آغاز می شود که حرمخانه سلطنتی شاه طهماسب، در ارگ تربت حیدریه، به محاصره عبدالله خان ازبک درآمده است. شاه صفوی که تسلیم حرمخانه به أزبکهای ضد شیعه را بی آبرویی بزرگی می داند، به ۱۸ قزلباش (سربازان ارتش صفویه) داوطلب، دستور می دهد شب و روز بتازند و در زمان کوتاهی از قزوین به تربت حیدریه برسند.
تحریرهایی موجز از کتاب ده نفر قزلباش (دو جلدی)
در کتب تاریخ نوشته اند که شاه حیدر، پدر شاه اسماعیل صفوی در خواب دید که سپاهیانش کلاه سرخ بر سر دارند، چون بیدار شد فرمان داد کلاه هایی از ماهوت سرخ دوازده ترک که نشان شیعه دوازده امامی است برای سپاهیانش ساختند و به قزلباش موسوم گردیدند.
به نظر ما کلمه قزلباش، ترکی شده (زرین کلاه) است که شعار و امتیاز جد اعلای صفویه، فیروز شاه زرین کلاه بود، و زرین کلاه یا زرینه کفش، امتیازات خاندانی بود که از ریشه پادشاهان ایرانی بودند و مانند آن در ترکی «قزل ایاغ» است که به معنی زرین کفش می باشد. پس همان طور که مقصود از قزل ایاغ، پای سرخ نبوده و کفش طلایی است، قزل باش نیز به معنی زرین کلاه می باشد.
کلمه قزلباش در اوایل صفویه خاص سپاهیان ایشان بود، اما کم کم شامل همه مملکت ایران گردید چنان که در پایان عصر صفویه، ایران را مملکت قزلباشید، و ایرانیان را قزلباش می خواندند و در هندوستان
مسجد و تکیه ایرانیان را مسجد و تکیه قزلباشها می خوانند.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.