گذرنامه
The Passport
نویسنده کتاب
هرتا مولر
ناشر کتاب
انتشارات مروارید
مترجم کتاب
مهرداد وثوقی
ویژگی های گذرنامه
| کد کتاب : | 227 |
|
مترجم : |
مهرداد وثوقی |
|
شابک : |
978-964-191-137-1 |
|
قطع : |
رقعی |
|
تعداد صفحه : |
120 |
|
سال انتشار شمسی : |
1402 |
|
سال انتشار میلادی : |
1986 |
|
نوع جلد : |
شومیز |
|
سری چاپ : |
5 |
|
: |
19 شهریور |
105,000 تومان
در صورت عدم موجودی و یا تغییر قیمت این محصول، قبل از ارسال با خریدار هماهنگ میگردد.
نحوه ارسال
بازه ارسال: بین ۷ تا ۱۰ “روز کاری”
دسته بندی های موضوعی گذرنامه
معرفی گذرنامه
به فروشگاه اینترنتی کتاب بوک از ما خوش آمدید! دنیایی از کتاب های متنوع و جذاب در انتظار شماست. شما میتوانید معرفی محصول مورد نظرتان رو در ادامه بخونید.
عنوان اصلی رمان گذرنامه، ضرب المثلی رومانیایی است به این معنی: «انسان چیزی جز یک قرقاول در این دنیا نیست». این ضرب المثل به خوبی نشان دهنده ی چندرنگ بودن انسان و استفاده ی او از ماسک های مختلف در موقعیت های مختلف است. روستای ویندیش به تصویری قرون وسطایی از فقر، ناامیدی، خرافات و خشونت های گاه و بی گاه می ماند.
تحریرهایی موجز از کتاب گذرنامه
A swift, stinging narrative.
حکایتی نفس گیر و گزنده.
Philadelphia Inquirer
With the concentration of poetry and the frankness of prose.
با تمرکزی برگرفته از شعر و صراحت نثر.
Jury of the Nobel Prize for Literature
Appropriately opening the eyes of non-German readers to new worlds.
بازکننده ی چشمان غیرآلمانی ها به روی دنیاهایی نو.
Times
خلاصه های کوتاه از کتاب گذرنامه
دور و بر بنای یادبود جنگ رز روییده است. انبوهی از رز. بوته های رز آن قدر بلند شده اند که چمن ها را خفه کرده اند. غنچه های سفیدشان مثل کاغذ لوله شده اند. برگ هاشان خش خش می کند. خورشید طلوع می کند. به زودی روز خواهد شد.
ویندیش هر روز صبح همان طور که توی راه آسیاب، دوچرخه اش را پا می زند، روزها را می شمرد. روبروی بنای یادبود جنگ، سال ها را می شمرد. وقتی به اولین درخت پشت آن می رسد جایی که همیشه توی همان چاله هر روز می افتد، روزها را می شمرد. و شب وقتی ویندیش در آسیاب را قفل می کند، سال ها و روزها را دوباره می شمرد.
ویندیش هر روز صبح همان طور که توی راه آسیاب، دوچرخه اش را پا می زند، روزها را می شمرد. روبروی بنای یادبود جنگ، سال ها را می شمرد. وقتی به اولین درخت پشت آن می رسد جایی که همیشه توی همان چاله هر روز می افتد، روزها را می شمرد. و شب وقتی ویندیش در آسیاب را قفل می کند، سال ها و روزها را دوباره می شمرد.
و زمان برای کسانی که می خواهند بمانند ساکن مانده است. و ویندیش می بیند که نگهبان شب، جایی فراتر از انتها ایستاده است.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.