نقد و بررسی کتاب کورالاین
                    
                                کورالاین همیشه در این فکر بوده که چه چیزی پشت در قفل شده ی اتاق مهمان ها قرار دارد. وقتی که او سرانجام در اتاق را باز می کند، معلوم می شود که فقط یک دیوار آجری آن جا بوده اما زمانی که برای بار دوم پا به این اتاق می گذارد، گذرگاهی به شکلی اسرارآمیز پدیدار می شود. کورالاین با تعجب بسیار، اتاقی را می بیند که دقیقا مشابه اتاق اوست اما به شکل عجیبی متفاوت است؛ و زمانی که «آن یکی» پدر و مادر خود را در این دنیای موازی پیدا می کند، آن ها، علی رغم چشم های دکمه ای و مشکی ترسناکشان، در نظرش بسیار جالب تر از پدر و مادر واقعی اش جلوه می کنند. اما زمانی که آن ها با صراحت به کورالاین می گویند که قصد دارند او را تا همیشه نزد خود نگه دارند، او وارد بازی کابوس واری برای نجات پدر و مادر واقعی خود و سه بچه ی گیرافتاده در آینه می شود. کورالاین فقط با داشتن سنگی سوراخ شده و گربه ای گوشه گیر، وارد کارزاری نفسگیر برای فرار از این موجودات مخوف می شود. نیل گیمن، رمانی شگفت انگیز و میخکوب کننده به مخاطبان خود ارائه کرده و کتاب دوستان پس از آشنایی با دنیای عجیب و غریب، همانند خود کورالاین، علاقه ای به ترک کردن آن نخواهند داشت.
                            
درباره نویسنده کتاب نیل گیمن
                    
                                نیل ریچارد مک کینون گیمن، زاده ی ۱۰ نوامبر ۱۹۶۰، نویسنده ی داستان کوتاه، فیلم نامه نویس، رمان نویس، خالق کتاب کامیک، تئاتر صوتی و فیلم هایی به سبک علمی-تخیلی و خیال پردازی است. او در حال حاضر با موسیقی دان آمریکایی آماندا پالمر ازدواج کرده و در این کشور ساکن است.وی موفق به کسب جوایز متعددی شامل جایزه های هوگو، نبیولا و برام استوکر، و همچنین نشان نیوبری شده است.از آثار قابل توجه او می توان به مجموعه کتاب های کامیک سندمن، و رمان های گرد ستاره، خدایان آمریکایی، کورالاین و کتاب گورستان اشاره کرد. او سردبیر مجله ی ابدی های مارول کمیک برای دوره ی اول هم هست. از بین آثار وی داستان کوتاه هیولا، کتاب گورستان و کورالاین به فارسی ترجمه شده اند.
                            
ویژگی های کتاب کورالاین
                    
- برنده ی جایزه ی هوگو سال 2003
 - برنده ی جایزه ی نبیولا سال 2003
 - برنده ی جایزه ی برام استوکر سال 2002
 - برنده جایزه لوکس سال 2003
 - نامزد جایزه میثوپوییک
 

گفت و شنودهایی درباره کتاب کورالاین
با داستانی استادانه و کار شده.
                                        Bulletin of the Center for Children’s Books
                                    
با نثری نفس گیر و خوش ساخت.
                                        Times Educational Supplement
                                    
به شکل شگفت انگیزی غافلگیرکننده.
                                        Globe and Mail
                                    
خلاصه هایی از کتاب کورالاین
کورالاین قلّک پولش را باز کرد و به سوپرمارکت رفت. دوتا بطری بزرگ، شربت آبلیمو خرید، یک کیک شکلات و یک بسته ی جدید سیب و به خانه برگشت و آن ها را برای شام خورد. مسواک زد و به اتاق مطالعه ی پدرش رفت. کامپیوترش را روشن کرد و یک داستان نوشت. داستان کورلاین. یک دختر بود به اسم سیب. او خیلی می رقصید. آن قدر رقصید و رقصید که پاهایش تبدیل به سوسیس شد. پایان.
کورالاین از پله های بیرون ساختمان بالا رفت تا به بالاترین آپارتمان برود، جایی که در دنیای خودش پیرمرد خل وضع زندگی می کرد. قبلا یک بار با مادر واقعی اش به آنجا رفته بود؛ وقتی مادرش داشت برای خیریه کمک جمع می کرد. جلوی در ایستاده بودند تا پیرمرد خل وضع با آن سبیل کلفتش پاکتی را که مادر کورالاین به او داده بود، پیدا کند. خانه بوی غذاهای عجیب وغریب، توتون پیپ و بوی تند و پنیرمانند و عجیبی می داد که کورالاین نمی توانست تشخیص بدهد بوی چیست. اصلا دوست نداشت جلوتر برود.
کورالاین تندی گفت: «نه می خواستم قبل از ان بخواهم که دیگر بهم نگویید کارولین من کورالاین هستم.» پیرمرد طبقه بالایی گفت: «تو به این دلیل نمی توانی موش های سیرک را ببینی که آن ها هنوز آماده نیستند و تمرین هایشان تمام نشده. تازه آن ها حاضر نیستند آهنگی را که برایشان نوشته ام را اجرا کنند. همه آوازهایی که من برای موش ها نوشته ام دادار دودوری است اما موش های سفید من فقط بلدند آوازهای جینگیل پینگیلی بخوانند. به نظرم باید نوع پنیری را که بهشان می دهم را عوض کنم.»
	
				
				
		
		
		
		
		
		
		
		
		
		
		
		
		
		
		
		
		
		
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.