چستر راکون به تازگی صاحب برادری کوچک تر از خودش شده، او نسبت به عضو جدید خانواده شان حساس است و به توجهی که به او می شود واکنش نشان می دهد. در این کتاب از حس حسادت چستر راکون می خوانیم و از تلاش مادرش برای کاهش این احساس بد.

قسمت هایی از کتاب چستر راکون و جیب پر از بوسه
خانم راکون خندید و به چستر گفت: «می خواهی قصه ای برایت بگویم ؟»
درباره ی بوسه ها؟
مامان راکون: «درباره ی ستاره ها »
هرشب، درست قبل ازاینکه خورشید غروب کند، اشعه هایش را پخش می کند تا روی تمام ستاره های جهان پاشیده شود. بعد ستاره ها یکی یکی روشن می شوند و نورشان را به ما می تاباند. ستاره ها همیشه آن بالا هستند و می درخشند، حتی درشبهایی که آنها را نمی بینیم. اما نور خورشید هرگز تمام نمی شود وهرچقدر هم درآسمان ستاره باشد نورش همیشه به آنها می رسد.
بوسه ی دست هم مثل همان است. وقتی کسی دوستت دارد، بوسه هایش مثل اشعه های خورشید است، که همیشه هست و همیشه می درخشد. من هم هرچقدر با تو یا به رونی بوسه ی دست بدهم، هرگز، هیچ وقت، بوسه هایم تمام نمی شود.
درباره نویسنده کتاب: اودری پن
آدری پن نویسنده آمریکایی کودکان است. او بیشتر به خاطر نوشتن کتاب تصویری «دست بوسیدن» با راکونهای انساننما شناخته میشود.
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.