کتاب و من دوستت دارم، اثری نوشته ی فردریک بکمن است که اولین بار در سال 2017 وارد بازار نشر شد.
پدر و پسری پس از سال ها همدیگر را می بینند. پدر می خواهد تا دیر نشده داستانی را تعریف کند. او به پسرش درباره ی دخترکی شجاع، که چند مایل آن طرف تر روی تخت بیمارستان خوابیده، می گوید. دخترک، کودکی باهوش است؛ آن قدر باهوش که می داند نقاشی کردن های هر روزه اش با مداد شمعی، سرطانش را از بین نخواهد برد. اما چون به نظر می آید بزرگ ترها با دیدن نقاشی هایش خوشحال می شوند، به این کار ادامه می دهد.
پدر همچنان که درباره ی این دختر پردل و جرأت می گوید، حقایقی را نیز درباره ی خود فاش می کند: موفقیت هایش در کار، شکست هایش در مقام یک پدر، پشیمانی هایش از گذشته و امیدهایش به آینده. حالا در یک شب سرد زمستانی به پدر فرصتی داده شده تا کاری جالب توجه انجام دهد و بتواند سرنوشت دخترکی را شناخت چندانی از او ندارد، به کل تغییر دهد. اما قبل از این که او بتواند بهترین معامله در کل زندگی اش را انجام دهد، باید بفهمد زندگی اش چه ارزشی داشته است و فقط پسرش می تواند پرده از پاسخ این سوال بردارد.

متن های خلاصه از کتاب و من دوستت دارم
سلام. من پدرت هستم. امروز حتما صبح زود از خواب برخواهی خواست. امشب در هلسینگبوری شب کریسمس است و من یک نفر را کشته ام. می دانم که قصه های پریان این طور شروع نمی شود، اما من جان یک نفر را گرفته ام. فرقی می کند بدانی جان چه کسی را؟ شاید نه. اغلب ماها می خواهیم باور داشته باشیم که هر قلبی که از حرکت باز می ایستد، کمتر از دیگر قلب ها نیست. اگر بپرسند: «آیا ارزش همه ی زندگی ها به یک اندازه است؟» اغلب ما بلند جواب می دهیم «بععععله!» اما این تنها تا زمانی است که به یکی از عزیزان ما اشاره کنند و بپرسند: «این زندگی چطور؟!»
دخترک یک عروسک پشمالوی نرم داشت، یک خرگوش که به آن می گفت: «خردوش.» وقتی تازه به حرف آمده بود، بزرگترها فکر می کردند می گوید: «خردوش.» چون هنوز نمی تواند بگوید: «خرگوش.» اما او می گفت «خردوش» چون اسم آن عروسک خردوش بود. درک این موضوع حتی برای یک بزرگسال نباید سخت باشد.
امشب شب کریسمس است و صبح تا تو بیدار شوی، برف احتمالا آب شده است. در هلسینگبوری برف خیلی روی زمین دوام نمی آورد. این شهر تنها جایی است که زاویه ی باد به گونه ای است که انگار از پایین به بالا می وزد، انگار که می خواهد تو را بازرسی بدنی کند. اینجا جایی است که اگر چتر را سر و ته بگیری بیشتر به کار می آید. من اینجا به دنیا آمده ام، اما هیچ وقت به این موضوع عادت نکردم. من و هلسینگبوری هیچگاه با هم به تفاهم نمی رسیم. شاید حس همه نسبت به زادگاهشان همین باشد.
گفت و شنودهایی در مورد کتاب و من دوستت دارم
این اثر به ما یادآوری می کند که زندگی، موهبتی زودگذر است.
Goodreads
داستانی خردمندانه و گزنده درباره ی پیدا کردن آن چه واقعا در زندگی اهمیت دارد.
Barnes & Noble
نگاشته شده با شوخ طبعی و شفقت همیشگی فردریک بکمن.
Amazon
درباره نویسنده کتاب: فردریک بکمن
کارل فردریک بکمن، نویسنده و وبلاگ نویس سوئدی ا ست که در دوم ژانویه ی 1981 در استکهلم به دنیا آمده است. پیش ترها شهرت بکمن در سوئد به خاطر وبلاگ نویسی بود. او برای روزنامه های مختلف مقاله می نوشت و همکاری اش را با مجله مترو هم شروع کرده بود. او در سال 2012 کتاب مردی به نام اوه را نوشت که همان سال بیش از 600 هزار نسخه از آن فروش رفت. این کتاب در حال حاضر به بیش از 30 زبان ترجمه شده، رتبه ی اول پرفروش های سوئد و نیویورک تایمز را از آن خود کرده و فیلم برگرفته از کتاب با همین نام در 2016 در سینماهای جهان اکران شد. ترجمه ی فارسی رمان مردی به نام اوه توسط نشر نون، تندیس و چشمه منتشر شده که در ایران نیز با استقبال زیادی روبرو شده است.اثر دیگر این نویسنده، بریت ماری اینجا بود، که در سال 2016 چاپ شده، توسط نشر نون و با ترجمه ی فرناز تیمورازف منتشر شده است.
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.