- سفارش بیش از یک عدد از هر محصول، تنها از طریق پشتیبانی امکانپذیر است. در صورت نیاز به تعداد بیشتر، لطفاً با بخش پشتیبانی سایت تماس بگیرید تا سفارش شما ثبت شود.
کتاب همسایه ی من توتورو
My Neighbor Totoro
نویسنده کتاب
هایائو میازاکی
ناشر کتاب
پریان
مترجم کتاب
سپیده رستمی
ویژگی های کتاب همسایه ی من توتورو
کد کتاب:
39251
شابک:
978-6007058947
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
208
سال انتشار شمسی:
1403
سال انتشار میلادی:
2013
نوع جلد:
شومیز
سری چاپ:
5
190,000 تومان
در صورت عدم موجودی و یا تغییر قیمت این محصول، قبل از ارسال با خریدار هماهنگ میگردد.
نحوه ارسال
بازه ارسال: بین ۷ تا ۱۰ “روز کاری”
دسته بندی های موضوعی کتاب همسایه ی من توتورو
معرفی کتاب همسایه ی من توتورو
به فروشگاه اینترنتی کتاب بوک از ما خوش آمدید! دنیایی از کتاب های متنوع و جذاب در انتظار شماست. شما میتوانید معرفی محصول مورد نظرتان رو در ادامه بخونید.
“می” چهار ساله ، در حال وقف دادن خود با یک زندگی جدید بدون مادرش است. او می آموزد که بدون مادرش که در بیمارستان بستری شده کنار بیاید. یک بعد از ظهر موجودی با ظاهر خنده دار را دنبال می کند ، در حالی که خواهرش در مدرسه است ، او به ناگاه وارد دنیای غریب توتورو می شود.این اثر جذاب و تخیلی تحت عنوان کتاب «همسایه من توتورو » توسط هایائو میازاکی به نگارش در آمده است.هایائو میازاکی در 5 ژانویه 1941 در توکیو متولد شد. او کار خود را از سال 1963 به عنوان انیماتور در استودیوی Toei Douga آغاز کرد و پس از آن در بسیاری از کارهای کلاسیک انیمیشن ژاپنی نقش آفرینی کرد. در سال 1978 ، او اولین سریال تلویزیونی خود را با نام Conan ، پسر در آینده کارگردانی کرد ، سپس در سال 1979 به توکیو فیلم Shinsha نقل مکان کرد تا اولین فیلم خود را با نام Lupine III: The Castle of Cagliostro کارگردانی کند. این کتاب جذاب و خواندنی توسط «سپیده رستمی» به فارسی برگردانده شده است.

قسمت هایی از کتاب همسایه ی من توتورو
مادربزرگ رفت در آشپزخانه و کمی آب داخل سطل ریخت و آوردش توی اتاق نشیمن. همان طور که با قدرت با دستمالی خیس زمین را تمیز می کرد، دخترها را نگاه می کرد. شنیدم ریه های مادرتون ضعیف شده و مریضه. برای همین انتظار داشتم دخترهاش هم زرد و زار و ضعیف باشند. اما یه نگاه به خودتون بیاندازید. خیلی سرحال و باهوش به نظر می رسید. می دونید، این خونه برای کسی مثل مادر شما ساخته شده بود تا استراحت کنه و زود حالش خوب شه. خیلی وقت پیش، وقتی من دختر جوونی بودم خدمتکار خونه ی یک زمین دار بزرگ بودم. خانم خونه عین مشکل مادر شما رو داشت. همسرش این خونه رو براش ساخت. می دونید، بیمارستان (شیچی ککویاما) زیاد از این جا دور نیست و به خاطر کمک به بیماران سل معروفه. من هم خیلی به خانم نزدیک بودم. سخت کار می کردم و خیلی رابطه ی خوبی با هم داشتیم و…
صبح روز کوفته با بقیه صبح ها کاملا فرق داشت. همه قبل از طلوع خورشید بیدار شدند و می خواستند سریع کل موارد لیست را تمام کنند.
بعد از صبحانه ساتسوکی بهترین پیراهن می را تنش کرد. لباس مال بچگی های مامان بود. آن را اندازه ساتسوکی کرده بود و ساتسوکی هم در نهایت داده بودش به می. وقتی که می پوشیدش کاملا عوض شد. شاید به خاطر طرح چارخانه قرمز و سبز روشن بود. اما به نظر جدید و به روز می آمد.
تاتسو گفت: «می، این لباس خیلی بهت می آد.»
می با افتخار گفت: «قبلا مال مامان بوده.» و کلاهش را همراه یک گل روی سرش گذاشت.
تاتسو داشت کت وشلوار طوسی رنگش را می پوشید. «نظرتون چیه؟ شبیه استادهای دانشگاه شده م؟»
«همم…» ساتسوکی با دقت نگاهش کرد. «خیلی چروکه، نباید اتوش کنیم؟»
می گفت: «چروکه.»
تاتسو لبخند زد: «یه کم چروک که مهم نیست. مهم پوشیدنشه.»
خودش را در آینه میزتوالت مامان با دقت نگاه کرد. کراواتش را این ور و آن ور کرد تا درستش کند.
در را باز گذاشت و رفت طرف جاده. به ساعت مچی اش نگاه کرد. بعد رفت. ساتسوکی پشتش داد زد: «امشب می بینیمت!» برگشت تو اتاق نشیمن و به ساعت نگاه کرد. «نمی دونم به اتوبوس می رسه یا نه.»
می پرسید: «چرا این قدر زود رفت؟»
«چون دانشگاه خیلی از این جا دوره.»
ساتسوکی نمی خواست دیگر نگران شستن تمام ظرف های آشپزخانه باشد. می توانست وقتی برگشت خانه بقیه شان را بشوید.
حالا قسمت سخت روز شروع می شد.
وقتی ساتسوکی با یک حوله صورت می را پاک کرد، او غرغرکنان گفت: «الان صورتم رو پاک کردم! الان!» گرفتن دماغ کوچولویش کار سختی بود.
ساتسوکی بهش گفت: «نمی شه که با لکه سس سویا روی صورتت بری بیرون. داری می ری مهمونی. باید تمیز باشی.»
حالا، آماده، حاضر، برو!
درباره نویسنده کتاب: هایائو میازاکی
با اینکه فیلمهای میازاکی به مدت طولانی موفقیتهای تجاری و منتقدانهای را در ژاپن بدست آوردند، او تا حد زیادی در غرب ناشناخته باقیمانده بود تا زمانی که میرامکس فیلم شاهزاده مونونوکه را منتشر کرد. این فیلم بالاترین فروش در ژاپن را داشت (تا آنکه در سال 1997 توسط فیلم تایتانیک رکوردش شکسته شد) و این اولین فیلم انیمیشنی بود که که جایزهٔ تصویر سال (Picture of the year) را در جوایز آکادمی ژاپن گرفت. میازاکی پس از زمان بازنشستگی موقت خود با «شهر اشباح» به انیمیشن بازگشت. این فیلم حتی فروش تایتانیک را نیز در ژاپن شکست و موفق به دریافت جایزهٔ تصویر سال (Picture of the year) در جایزه آکادمی فیلم ژاپن شد و اولین فیلم انیمیشن برنده جایزه اسکار بود و همچنین برنده خرس طلایی جشنواره فیلم برلین شدهاست.
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.