کتاب نک و نال؛ داستانی بد دربارهی این زندگی سخت، شاهکاری طنزآمیز و هجوآمیز از فلن اوبراین است که در سال 1941 به زبان ایرلندی منتشر شد. این رمان، نقدی گزنده بر رمانهای سنتی ایرلندی و کلیشههای رایج درباره زندگی روستایی در ایرلند است. داستان از زبان سیتریک اساناسّا روایت میشود، شخصیتی که زندگیاش سرشار از فقر، بدبختی و مصیبت است. او در روستایی زندگی میکند، جایی که باران بیوقفه میبارد و ساکنانش در فقر مطلق به سر میبرند. اوبراین با مهارت، تصویری اغراقآمیز از زندگی روستایی ایرلند ارائه میدهد که در آن، مردم با سیبزمینی و الکل زندهاند و زبان انگلیسی را نفرین شده میدانند. یکی از نکات برجسته کتاب، طنز ظریف و هوشمندانه وی است. او با استفاده از زبان ایرلندی قدیمی و اصطلاحات عامیانه، لحنی میآفریند که هم خندهدار است و هم نقدی بر رمانتیکسازی افراطی فرهنگ ایرلندی. برای مثال، در صحنهای مضحک، دانشمندی به روستا میآید تا صدای ناب ایرلندی را ضبط کند، اما به جای آن، صدای خوکها را ضبط میکند و آن را اصیلترین لهجه ایرلندی میپندارد.اوبراین با ظرافت، مسائل جدی مانند فقر، استعمار و هویت ملی را در قالب طنز مطرح میکند. او نشان میدهد چگونه تصویر رمانتیک از ایرلندی اصیل میتواند به ابزاری برای توجیه فقر و عقبماندگی تبدیل شود. شخصیتهای داستان، علیرغم زندگی در شرایط غیرانسانی، همواره میگویند آن طور که ما زندگی میکنیم، زندگی خوبی است. نویسنده با استفاده از تکنیکهای ادبی نوآورانه، مرز بین واقعیت و خیال را مبهم میکند. برای مثال، در یک صحنه، باران آنقدر شدید است که شخصیتها مجبور میشوند برای نجات از غرق شدن، به دریا پناه ببرند – تصویری که هم جالب است و هم نمادین. نک و نال نقدی بر ادبیات است و آینهای است که جامعه ایرلند را به خود نشان میدهد. فلن اوبراین با هوشمندی، خواننده را وادار میکند تا در مورد هویت ملی، زبان و نحوه روایت تاریخ تأمل کند. این رمان، علیرغم فضای طنزآمیزش، پرسشهای مهمی درباره ماهیت فرهنگ و هویت مطرح میکند. در نهایت، نک و نال اثری است که با گذشت زمان، ارزش و اهمیتش بیشتر آشکار شده است. نویسنده با این اثر، نشان داد که چگونه میتوان با استفاده از طنز نیشدار، عمیقترین مسائل اجتماعی و فرهنگی را به چالش کشید.

قسمت هایی از کتاب نک و نال
یکوقتی تو این شهرستان مردی زندگی میکرد به اسم سیتریک اساناسّا. شکارچی خیلی خوبی بود. خیلی هم دستودلباز بود و هر چی اخلاق خوب هست که به آدم عزت و احترام بدهد، سیتریک داشت. ولی حیف! سیتریک به یک چیز دیگر هم معروف بود، اینکه ته فقر و نداری و گرسنگی و بدبختی بود. خیلی دستودلباز بود؛ حتا کمترین چیزش را هم با همسایهها قسمت میکرد، ولی یادم نمیآید اصلا چیزی داشته باشد. حتا آن یکخرده سیبزمینی را هم که لازم است که با آن روح و تن آدم به هم وصل بماند، نداشت. وضعاش جوری بود که تو کوردکادوراگا که همه تا سر تو نداری غرق هستند، به او میگفتیم صدقهبگیر و بیچاره. آقای شیکوپیکی که با ماشین از دوبلین آمده بود که به آسوپاسهای اینجا سرکشی کند، از سیتریک بهخاطر نداری و فقر گیلیاش حسابی تعریف میکرد و میگفت تا حالا کسی را ندیده که اینقدر گیلی واقعی باشد و اینقدر نداشته باشد که بخورد. یکی از آقایان محترم بطری آب کوچک سیتریک را شکست چون میگفت داشتن آن یک بطری میزند وجههی ندارش را خراب میکند. چون تو کل ایرلند هیچکس بهقدر سیتریک اساناسّا ندار نبود.
درباره نویسنده کتاب: فلن اوبراین
فلن اوبراین، زاده ی 5 اکتبر 1911 و درگذشته ی 1 آپریل 1966، نویسنده ای ایرلندی بود که یکی از برجسته ترین چهره های ادبی ایرلند در قرن بیستم به شمار می آید. نام اصلی او، براین اونولان بود اما رمان های انگلیسی خود را با نام مستعار فلن اوبراین منتشر می کرد. اوبراین خود را تحت تأثیر آثار جیمز جویس می دانست.
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.