سرم را به سوی راه پله گرداندم و چشم چرخاندم. هیچ چیز، یعد دختر بچه ای ضاهر شد به همراه مردی که دستش را گرفته بود، هر دو چسبیده به دیوار. دختر را هل داد سمت راه پله، از پی دختر ناپدید شد برگشت و چهره ای نشانم داد که مرا پس راند.

درباره نویسنده کتاب: ساموئل بکت
ساموئل بارکْلی بکت، زاده ی 13 آوریل 1906 و درگذشته ی 22 دسامبر 1989، نمایشنامه نویس، رمان نویس و شاعر ایرلندی بود. او در سال 1969 به دلیل «نوشته هایش – در قالب رمان و نمایش – که در فقر [معنوی] انسان امروزی، فراروی و عروج او را می جوید»، جایزه ی نوبل ادبیات را دریافت نمود.خانواده اش پروتستان بودند. پدرش ویلیام، مادرش ماریا و برادرش فرانک نام داشتند. دوره ی ابتدایی را در زادگاهش سپری کرد و به واسطه ی علاقه اش به زبان فرانسه، در رشته ی ادبیات و زبان فرانسه ادامه تحصیل داد و در سال 1927 با درجه ی کارشناسی فارغ التحصیل شد. در سال 1928 به پاریس رفت و به مدت دو سال در اکول نرمال سوپریور به تدریس مشغول شد. در همان زمان بود که با جیمز جویس آشنایی و رفاقت پیدا کرد. این آشنایی در شکل گیری استعداد او تأثیر چشمگیری داشت و به او کمک های زیادی کرد.آثار بکت بی پروا، به شکل بنیادی کمینه گرا و بنابر بعضی تفسیرها در رابطه با وضعیت انسان ها عمیقا بدبینانه اند. این حس بدبینی اغلب با قریحه ی طنزپردازی قوی و غالبا نیش دار وی تلطیف می گردد. چنین حسی از طنز، برای بعضی از خوانندگان آثار او، این نکته را دربردارد که سفری که انسان به عنوان زندگی آغاز کرده است با وجود دشواری ها، ارزش سعی و تلاش را دارد. آثار اخیر او، بن مایه های مورد نظر را به شکلی رمزگونه و کاهش یافته مطرح می کنند.
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.