نقد و بررسی کتاب ماده گرگ ها
کتاب «ماده گرگها» مجموعهای از داستانهای کوتاه جنایی و معمایی است که توسط نویسندگان فرانسوی، پییر بوالو و توماس نارسژاک نوشته شده است. این داستانها با شخصیتپردازی قوی، فضاسازی تاریک و معماهای پیچیده، مخاطب را تا پایان درگیر میکنند. تمرکز ویژه این مجموعه بر شخصیتهای زن و نقش کلیدی آنها در ماجراهای جنایی و رازآلود، فضایی مرموز و پرتنش ایجاد میکند.
شخصیتهای زن در این داستانها پیچیده، مرموز و دارای انگیزههای پنهان هستند. هر روایت، معمایی نفسگیر را پیش میکشد و خواننده را در فضایی تاریک و پرابهام غرق میکند. سبک نگارش بوالو واقعگرایانه و مبتنی بر جزئیات است که به تعلیق و هیجان داستانها میافزاید.
بوالو و نارسژاک، که به واسطه آثار معمایی و جنایی خود شهرتی جهانی دارند، تأثیر قابلتوجهی بر سینما نیز گذاشتهاند. یکی از آثار مهم آنها، همین رمان «ماده گرگها»ست که در سال ۱۹۵۵ منتشر شد و دو سال بعد، با کارگردانی لوئیس ساسلاوسکی، به فیلمی سینمایی با بازی فرانسوا پریه، میشلین پرسل و ژان مورو تبدیل شد. این رمان داستان دو زندانی جنگ جهانی دوم را روایت میکند که از اردوگاهی در آلمان میگریزند. یکی از آنها، پس از مرگ همراهش، هویت او را میپذیرد و وارد دنیایی پر از راز و خطر میشود.
مجموعه «ماده گرگ ها» انتخابی ایدهآل برای علاقهمندان به داستانهای جنایی و معمایی است که به شخصیتهای قوی زنانه و روایتهای پرتعلیق علاقه دارند.
شخصیتهای زن در این داستانها پیچیده، مرموز و دارای انگیزههای پنهان هستند. هر روایت، معمایی نفسگیر را پیش میکشد و خواننده را در فضایی تاریک و پرابهام غرق میکند. سبک نگارش بوالو واقعگرایانه و مبتنی بر جزئیات است که به تعلیق و هیجان داستانها میافزاید.
بوالو و نارسژاک، که به واسطه آثار معمایی و جنایی خود شهرتی جهانی دارند، تأثیر قابلتوجهی بر سینما نیز گذاشتهاند. یکی از آثار مهم آنها، همین رمان «ماده گرگها»ست که در سال ۱۹۵۵ منتشر شد و دو سال بعد، با کارگردانی لوئیس ساسلاوسکی، به فیلمی سینمایی با بازی فرانسوا پریه، میشلین پرسل و ژان مورو تبدیل شد. این رمان داستان دو زندانی جنگ جهانی دوم را روایت میکند که از اردوگاهی در آلمان میگریزند. یکی از آنها، پس از مرگ همراهش، هویت او را میپذیرد و وارد دنیایی پر از راز و خطر میشود.
مجموعه «ماده گرگ ها» انتخابی ایدهآل برای علاقهمندان به داستانهای جنایی و معمایی است که به شخصیتهای قوی زنانه و روایتهای پرتعلیق علاقه دارند.

خلاصه هایی از کتاب ماده گرگ ها
برنار گفت: «دیگه خلاص شدیم».
چرخ های واگن به سوزن ریل ها ضربه می زد؛ جدار چوبی واگن قژقژ می کرد؛ گونی سیب زمینی ای که به آن تکیه داده بودم – از ساعت ها پیش! – برآمدگی هایش را کمی بیشتر توی پهلوها و کمرم فرو می کرد؛ بادی که از سقف شکسته به داخل می وزید بوی رطوبت و بخار چرب لوکوموتیوهایی را می داد که اینجا و آنجا، در جهت عکس ما در حرکت بودند و ضمن برخورد با ضربه گیرها، صدای سوت شان به گوش می رسید. من هم به نوبه خودم از جا بلند شدم. عضلاتم به طور دردناکی به هم گره خورده بود. تکانی شدید مرا به روی گونی ها انداخت، ولی پنجه پرقدرت برنار بلندم کرد. او فریاد کشید:
– نگاه کن، این گی یوتی یره!
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.