نقد و بررسی کتاب بانوی میزبان
کتاب بانوی میزبان، رمانی نوشته ی فئودور داستایفسکی است که اولین بار در سال 1847 انتشار یافت. داستان این رمان در سن پترزبورگ می گذرد و به مردی پریشان و منزوی به نام واسیلی میخایلوویچ اردینوف می پردازد که به شکلی وسواس گونه، شیفته ی زنی جوان به نام کاترینا می شود. اردینوف پس از مواجهه با کاترینا و شوهر بسیار مسن تر او در یک کلیسا، تلاش می کند تا در خانه ی آن ها ساکن شود. همزمان با این که اردینوف، گذشته ی اسرارآمیز این زوج را مورد بررسی قرار می دهد، متوجه قدرت و کنترل عجیبی می شود که شوهر کاترینا بر او دارد. رمان بانوی میزبان که سبک ادبی گوتیک را به بازی می گیرد، دربردارنده ی عناصر داستان های فولکلور روسی، و برخی از ویژگی های موجود در برترین آثار داستایفسکی است.
درباره نویسنده کتاب فئودور داستایفسکی
فئودور میخایلاویچ داستایوفسکی، زاده ی ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ و درگذشته ی ۹ فوریه ی ۱۸۸۱، نویسنده ی مشهور و تأثیرگذار روس بود. پدر داستایفسکی پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش، دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. او در ۱۸۳۴ همراه با برادرش به مدرسه ی شبانه روزی منتقل شدند و سه سال آن جا ماندند. داستایفسکی در پانزده سالگی مادر خود را از دست داد. او در همان سال امتحانات ورودی دانشکده ی مهندسی نظامی را در سن پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در ژانویه ی ۱۸۳۸ وارد این دانشکده شد. در تابستان ۱۸۳۹ نیز، خبر فوت پدرش به او رسید.داستایفسکی در سال ۱۸۴۳ با درجه ی افسری از دانشکده ی نظامی فارغ التحصیل شد و شغلی در اداره ی مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. او در زمستان ۱۸۴۵ رمان کوتاه بیچارگان را نوشت و از این طریق وارد محافل نویسندگان رادیکال و ساختارشکن بزرگ سن پترزبورگ شد و برای خود شهرتی کسب کرد. یک جاسوس پلیس در این محفل رخنه کرده بود و موضوعات بحث این روشنفکران را به مقامات امنیتی روسیه گزارش می داد. از همین رو، پلیس مخفی در روز ۲۲ آوریل ۱۸۴۹ او را به جرم براندازی حکومت دستگیر کرد.داستایفسکی در آغاز سال ۱۸۷۳ سردبیر مجله ی «گراژ دانین» شد و تا ماه مارس سال بعد به این کار ادامه داد. فئودور داستایفسکی در جشن سه روزه ی بزرگداشت پوشکین در پی سخنرانی اش به اوج شهرت و افتخار در زمان حیاتش رسید و سرانجام در اوایل فوریه ی سال ۱۸۸۱ در اثر خون ریزی ریه درگذشت.
ویژگی های کتاب بانوی میزبان
- فئودور داستایفسکی از بزرگترین نویسندگان ادبیات روسیه

گفت و شنودهایی درباره کتاب بانوی میزبان
کاوشی تفکربرانگیز درباره ی ایمان و آگاهی تاریخی مردم روسیه.
Barnes & Noble
این اثر به خاطر منحصر به فرد بودن خود، از سایر آثار نویسنده متمایز می شود.
Amazon
رمانی کوتاه نوشته ی یکی از برجسته ترین رمان نویسان قرن نوزدهم.
Booktopia
خلاصه هایی از کتاب بانوی میزبان
از آنچه بر سرش آمده بود، به هیچ کس چیزی نمی گفت. اما گاهی، خاصه در غروب، در ساعتی که آوای ناقوس کلیسا زمانی را به یادش می آورد که احساسی ناشناخته سراپایش را لرزانده و در تپش انداخته بود، در جان جاودانه مجروحش توفانی برمی خاست. آنوقت روحش به لرزه می افتاد و درد عشق باز در دلش شعله ور می شد و سینه اش را به آتش می کشید. تنها و افسرده به آرامی اشک می ریخت و زیر لب زمزمه می کرد: «کاترینای من، کبوتر بی همتایم، خواهرک شیرینم…»
کاترینا که آشکارا ناراضی بود، با لحنی آزرده گفت: «چیزهایی که من در عوض غصه هایم به دست آورده ام، جایی نرفته. یکی خیال می کند چیزی که نصیبش شده کم بوده، آن یکی خیال می کند زیاد بوده. یکی می خواهد همه چیزش را نثار کند و در عوض چیزی نصیبش نمی شود، یکی هیچ وعده ای نمی دهد اما دل دنبالش می رود و از او اطاعت می کند.» بعد با نگاهی غم بار به اردینف نگریست و ادامه داد: «نباید کسی را سرزنش کرد. یکی اینجور است یکی آنجور. خیال می کنی می شود دانست که چرا دل دنبال این می رود و نه دنبال آن؟»
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.