نقد و بررسی کتاب آرزوهای بزرگ (شومیز)
کتاب آرزوهای بزرگ، رمانی نوشته ی چارلز دیکنز است که اولین بار در سال 1861 به چاپ رسید. این رمان که به شکل گسترده ای به عنوان برترین اثر دیکنز شناخته می شود، به داستان پسر یتیمی به نام پیپ می پردازد که شاگرد مغازه ی آهنگری است اما رویای اشرافی شدن را در سر می پروراند. در این داستان بی نهایت جذاب درباره نویسنده کتاب ی گناه، عذاب وجدان، انتقام و پاداش، شخصیت هایی به یاد ماندنی به چشم می خورند: مگویچ که یک زندانی فراری است؛ استلا، دختری که تنها غرورش از زیبایی اش پیشی می گیرد و البته خانم هاویشام که زنی مرموز و انتقام جو است. رمان آرزوهای بزرگ که در واپسین دهه ی زندگی دیکنز به رشته ی تحریر درآمد و نام خود را به عنوان یکی از محبوب ترین آثار دیکنز مطرح کرد، نشان دهنده ی نگرش تاریک نویسنده نسبت به جامعه ی ویکتوریایی و طبقه بندی های اجتماعی و مادی گرایی آن است.
درباره نویسنده کتاب چارلز دیکنز
چارلز جان هوفام دیکنز، زاده ی ۷ فوریه ۱۸۱۲ و درگذشته ی ۹ ژوئن ۱۸۷۰، برجسته ترین رمان نویس انگلیسی عصر ویکتوریا و فعال اجتماعی توانمند بود. به عقیده ی جیمز جویس، نویسنده ی بزرگ معاصر، از شکسپیر به این سو، دیکنز تأثیرگذارترین نویسنده در زبان انگلیسی بوده است.دیکنز در لندپورت پورتسی متولد شد. او دومین پسر جان دیکنز، کارمند اداره ی کارپردازی بحریه بود. پدرش اهل لاابالی گری بود و کار را به جایی رساند که او را به زندان مارشالسی انداختند. به همین دلیل دیکنز ۱۲ ساله را برای تأمین معاش خانه به کارخانه ی واکس سازی وارن فرستادند. او تا آزادی پدرش از زندان هم چنان مجبور به کار بود تا بالاخره بعد از مراجعت پدر توانست به مدرسه بازگردد.دیکنز بعد از پایان دوره ی مدرسه در دفتر وکالتی مشغول به کار شد و پس از بررسی زندگی شلوغ و متنوع لندن، بر آن شد تا روزنامه نگار شود. در این دوره، در شیوه ای سخت از خلاصه نویسی، توانایی خود را نشان داد و در مارس ۱۸۳۲ در حالی که جوانی حدودا ۲۰ ساله بود، خبرنگار امور عمومی و پارلمانی شد.دیکنز در سال ۱۸۲۹ دلداده ی دختری به نام ماریا بیدنل شد، اما والدین ماریا او را از لحاظ اجتماعی در سطحی نازل تر از خود یافتند. این دل باختگی و برخوردی دیگر با او در میان سالی دیکنز، بعدها در عشق شخصیت معروف رمانش، دیوید کاپرفیلد به دختری به نام دورا بازتاب یافت.در سال ۱۸۴۲ با سفر به آمریکا و به رغم استقبال گرمی که از او شد، «یادداشت هایی از آمریکا» و «مارتین چارلز لویت» را به قلم آورد که آمیخته ای بودند از ستودنی های بسیار آمریکا و البته همه ی آنچه که در نگاه دیکنز نفرت انگیز آمدند. وی در سال های ۱۸۴۴–۱۸۴۵ نیز از ایتالیا دیدن کرد و در آن جا ناقوس های جنوا، عنوان «بانگ ناقوس ها» را به ذهنش القا کرد، کتاب کوچکی که ضربه ای بزرگ به نفع مستمندان روزگارش زد. در پی بازگشت از ایتالیا، چندی سردبیر دیلی نیوز شد و برای بهبود وضع مدارس ژنده پوشان و لغو اعدام مجرمان در ملأ عام، کمر همت بست؛ مدارس ژنده پوشان، موسساتی بودند که در آن کودکان فقیر به رایگان آموزش می دیدند.بی اعتنایی او به هشدارها (فلج جزئی – ناتوانی در خواندن حروف سمت چپ و لنگش روزافزون پای چپ) تا بدان جا پیش رفت که در سال ۱۸۷۰ اقدام به یک رشته کتاب خوانی جدید نمود. دیکنز در ۱۵ مارس برای آخرین بار «سرود کریسمس» را خواند و سرانجام در ۹ ژوئن ۱۸۷۰، در حالی که «ادوین درود» به پایان نرسیده بود، به طور ناگهانی از جهان رفت.

گفت و شنودهایی درباره کتاب آرزوهای بزرگ (شومیز)
با طنزی غنی و فوق العاده خواندنی.
Barnes & Noble
هیچ داستانی با زاویه دید اول شخص، بهتر از این داستان روایت نشده است.
Penguin Random House
این اثر، نشان دهنده ی قوه ی تخیل همیشه در حال خروش و شگفت انگیز نویسنده است.
Guardian
خلاصه هایی از کتاب آرزوهای بزرگ (شومیز)
فامیلی من پیریپ بود و اسمم فیلیپ اما از بچگی از این دو تا اسم فقط توانستم اسم پیپ را بسازم و روی خودم بگذارم. برای همین کم کم همه پیپ صدایم کردند. من اصلا پدر و مادرم را ندیدم. قبر آن ها در گورستانی تاریک و پوشیده از علف در یک کلیسا بود. روی سنگ قبرشان هم چیزهایی نوشته بودند. از روی حروف اسم پدرم روی سنگ قبر، فکر می کردم لابد پدرم مردی چهارشانه و تنومند بوده و موهای مشکی و وز وزی داشته است. از شکل حروف اسم مادرم هم حدس زدم که او حتما زن مریض حالی بوده و صورتش کک و مک داشته است.
گوش کن پسرم، من تو را بزرگ نکرده ام که مردم را تا سر حد مرگ آزار دهی. در رودخانه، کشتی هایی روی آبند که به عنوان زندان استفاده می شوند. افرادی که قتل و غارت می کنند، در این کشتی ها زندانی می گردند. آن ها گاهی اوقات برای سال ها آن جا نگهداری می شوند. آن ها همیشه زندگی بزهکارانه ی خود را با سوال پیچ کردن مردم شروع می کنند. حالا برو بخواب.
دری که به سوی زندگی باز می شود، به طرف انسان نمی آید، بلکه انسان باید به سوی آن برود.
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.