کتاب گل هایی به یاد آلجرنون، رمانی علمی تخیلی نوشته ی دانیل کیز است که نخستین بار در سال 1959 به چاپ رسید.
داستان این رمان به یک تکنیک پزشکی در افزایش توانایی های ذهنی افراد می پردازد. آلجرنون، موشی آزمایشگاهی است که پس از این آزمایش، ضریب هوشی اش چند برابر شده است؛ قرار شده تا مردی به نام چارلی که به معلولیت ذهنی دچار است، اولین انسانی باشد که این آزمایش بر رویش انجام می شود. با انجام آزمایش، هوش چارلی گسترش پیدا می کند و پس از مدتی از هوش دکترهایی که این آزمایش را طراحی کرده بودند نیز فراتر می رود. در ابتدا به نظر می رسد که این آزمایش، نقطه ی تحولی در تاریخ پزشکی باشد اما زوال ناگهانی و غیرمنتظره ی شرایط آلجرنون، همه چیز را تغییر می دهد. آیا همین سرنوشت برای چارلی نیز رقم خواهد خورد؟
داستان این رمان به یک تکنیک پزشکی در افزایش توانایی های ذهنی افراد می پردازد. آلجرنون، موشی آزمایشگاهی است که پس از این آزمایش، ضریب هوشی اش چند برابر شده است؛ قرار شده تا مردی به نام چارلی که به معلولیت ذهنی دچار است، اولین انسانی باشد که این آزمایش بر رویش انجام می شود. با انجام آزمایش، هوش چارلی گسترش پیدا می کند و پس از مدتی از هوش دکترهایی که این آزمایش را طراحی کرده بودند نیز فراتر می رود. در ابتدا به نظر می رسد که این آزمایش، نقطه ی تحولی در تاریخ پزشکی باشد اما زوال ناگهانی و غیرمنتظره ی شرایط آلجرنون، همه چیز را تغییر می دهد. آیا همین سرنوشت برای چارلی نیز رقم خواهد خورد؟
تحریرهایی موجز از کتاب چارلی
A tale that is convincing, suspectful and touching.
داستانی قابل باور، پرتعلیق و تأثیرگذار.
New York Times
Fascinating, agonizing… Superb.
شگفت انگیز، تکان دهنده… ممتاز.
Birmingham News
An ingeniously touching story.
داستانی هوشمندانه و تأثیرگذار.
Baltimore Sun
خلاصه های کوتاه از کتاب چارلی
پروفسور عزیز، مشکل این است که تو کسی را می خواهی که از لحاظ هوش ترقی کند، ولی همچنان در قفست زندانی بماند تا هر زمان که برای کسب افتخار لازم بدانی، او را به نمایش بگذاری. ولی مشکل این جاست که من یک انسان هستم.
بارها و بارها اشاره کردی که قبل از این آزمایش هیچ چیز نبودم. دلیلش را می دانم. اگر در آن زمان هیچ چیز نبوده باشم، آن مسئولیت خلق من به عهده ی تو خواهد بود و این موضوع تو را به عنوان مخلوق من جلوه خواهد داد. از این که ساعت به ساعت قدرشناسی ام را نسبت به تو نشان نمی دهم، از من متنفری. بسیار خوب. باوری کنی یا نکنی، من سپاسگزارم. ولی می خواهم بپرسم برای من چه کار کرده ای. هر کار فوق العاده ای که انجام داده باشی، به تو حق نمی دهم با من مثل یک حیوان آزمایشگاهی رفتار کنی. در حال حاضر، یک آدم هستم. چارلی قبل از این که پایش را درون آزمایشگاه بگذارد، یک آدم بود. به نظر می رسد انتظارش را نداشتی! بله، ناگهان به این نتیجه رسیدم که من همیشه یک انسان بوده ام. حتا قبل از آن عمل جراحی و این برخلاف اعتقادات و باورهای توست که یک نفر با ضریب هوشی پایین تر از صد حق توجه و تأمل داشته باشد. پروفسور نمور، فکر می کنم وقتی به من نگاه می کنی، وجدانت آزارت می دهد.
یکی از دلایل مهم دانشگاه رفتن و کسب تحصیلات عالی این است که چیزهایی را که سراسر عمر به آن باور و اعتقاد داشته ای، رد کنی یا باور کنی هیچ چیز به همان صورتی که پدیدار می شود نیست.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.