ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد

تحریرهایی موجز از کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد

Poignant, illuminating and dazzling.

گزنده، روشنگرانه و خیره کننده.

Goodreads

A very interesting, thought-provoking work.

اثری بسیار جذاب و تفکربرانگیز.

Barnes & Noble

A poetic, exuberant appreciation of each day as a renewed opportunity.

نکوداشتی شاعرانه و هیجان انگیز از هر روز به عنوان فرصتی مجدد.

Harper Collins

خلاصه های کوتاه از کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد

در دنیایی که هر کسی به هر بهایی، برای بقایش می جنگد، در مورد رفتار کسانی که تصمیم می گیرند بمیرند، چه قضاوتی می شود کرد؟ هیچکس نمی تواند قضاوت کند. هر کسی وسعت رنج خود را می شناسد، و میزان فقدان معنای زندگی اش را.

خودکشی با اسلحه، پریدن از روی ساختمانی بلند، خود را به دار آویختن، هیچ یک از این راه حل ها با روحیه ی لطیف زنانه ی او جور نبود. زن هایی که تصمیم دارند خودکشی کنند، از روش های پراحساس تری استفاده می کنند مثل بریدن مچ دست یا خوردن تعداد زیادی قرص خواب آور. شاهزاده خانم های مطرود و هنرپیشه های هالیوود، نمونه های بسیاری از این انواع را فراهم آورده اند. ورونیکا می دانست که زندگی همواره منتظر لحظه ی مناسب اقدام است. و این چنین هم شد. دو نفر از دوستانش در پاسخ به شکایت او از بی خوابی، هریک دو بسته داروی قوی خواب آور، که بیشتر مورد استفاده نوازنده های باشگاه های شبانه بود، در اختیارش نهادند. ورونیکا یک هفته آن چهار بسته را روی میز کنار تخت خوابش گذاشته بود و به استقبال مرگ قریب الوقوع می رفت (کاملا بدون هرگونه احساسی) و با آنچه مردم زندگی می نامیدند، وداع می کرد. حالا وقتش رسیده بود؛ خوشحال بود که همه ی این مراحل را پیموده است، و حوصله اش سر رفته بود چون نمی دانست با آن وقت کم باقی مانده چه کند.

آگاهی از مرگ، ما را تشویق می کند تا شدیدتر زندگی کنیم.