کتاب مده آ، نمایشنامه ای تراژیک نوشته ی اوریپید است که در حدود سال 431 قبل از میلاد مسیح به رشته ی تحریر درآمد.
نمایشنامه ی مده آ که یکی از تأثیرگذارترین و ماندگارترین تراژدی های یونان به شمار می آید، به داستان اسطوره ای مردی به نام یاسون می پردازد که با کمک ساحره ای به نام مده آ، گنج «پشم زرین» را به دست آورده است. یاسون پس از ازدواج با مده آ و آوردن دو بچه از او، این زن را به خاطر یافتن شریکی بهتر در زندگی ترک می گوید. اما یاسون حتی فکر انتقام وحشتناکی که مده آ از او خواهد گرفت را نیز نمی تواند تصور کند. این داستان جاودان درباره ی انتقام سخت زنی که توسط شوهرش مورد توهین و خیانت قرار گرفته، برای بیش از بیست قرن است که مخاطبین تئاتر و علاقه مندان به هنر نمایش را مسحور زیبایی و جذابیت خود کرده است.
نمایشنامه ی مده آ که یکی از تأثیرگذارترین و ماندگارترین تراژدی های یونان به شمار می آید، به داستان اسطوره ای مردی به نام یاسون می پردازد که با کمک ساحره ای به نام مده آ، گنج «پشم زرین» را به دست آورده است. یاسون پس از ازدواج با مده آ و آوردن دو بچه از او، این زن را به خاطر یافتن شریکی بهتر در زندگی ترک می گوید. اما یاسون حتی فکر انتقام وحشتناکی که مده آ از او خواهد گرفت را نیز نمی تواند تصور کند. این داستان جاودان درباره ی انتقام سخت زنی که توسط شوهرش مورد توهین و خیانت قرار گرفته، برای بیش از بیست قرن است که مخاطبین تئاتر و علاقه مندان به هنر نمایش را مسحور زیبایی و جذابیت خود کرده است.
تحریرهایی موجز از کتاب مده آ
A great classic of world literature.
یک اثر کلاسیک بزرگ در ادبیات جهان.
Barnes & Noble
A shockingly modern classic work.
یک اثر کلاسیک مدرن شوکه کننده.
Penguin
Euripides is the master of moral complexity.
اوریپید، استاد پیچیدگی های اخلاقی است.
Guardian
خلاصه های کوتاه از کتاب مده آ
ولی من تنها هستم. وطنی ندارم. و اکنون همسرم نیز مرا از خویش رانده است. مرا به یغما بردند. از سرزمینی در آن سوی آب ها به اینجا آوردند. نه مادر دارم، نه برادری، و نه خویشاوندی، تا در این مصیبت، پناهی باشند برای آغوش بی پناه من.
پرستار: بانوی من باید شکیبا بود….چه می توان کرد؟ می بینم که پسران تو حیرت زده و اندوهگین به سویت می آیند…
مده آ: دور شوند…. دور… از همه ی آنان نفرت می کنم.. آن ها فرزندان آن مرد خائنند…. لعنت خدایان بر همه ی آنان باد… مرگ بر پدرشان و مرگ بر خودشان…کاش روزی برسد که آن مرد ملعون و نوعروسش را در زیر ویرانه ی کاخشان ببینم.
پرستار: آرام بانوی من آرام….
مده آ: ای پدر صدای مرا می شنوی… من به تو خیانت ورزیدم و تو را ترک گفتم… ای زادگاه من تو را به خاطر آن مرد پشت سر گذاشتم و از یادت بردم… و تو ای برادر… من دستان خود را به خون تو آلوده ساختم همه ی این ها به خاطر همان عشق ملعون بود و من آرام نخواهم نشست و بیدادی بر او روا بدارم که فریاد از زمین و آسمان برخیزد.
هنگامی که تو ماموریت یافته بودی گاوهای وحشی آتشین دم را رام کنی و یوغ بر آن ها نهی و زمین های بایر را شخم زنی، من بودم که زندگی تو را نجات بخشیدم. اژدهایی را که از پشم زرین نگاهبانی می کرد و خشمگین و توفنده بر آن گنج خفته بود، که کشت؟ این من بودم که آن را کشتم و در راه موفقیت تو مشعل افروختم. من با طیب خاطر پدرم را فریفتم، وطنم را ترک گفتم و با تو به ایولس آمدم.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.