لطفا یکی مرا از مرگ نجات بدهد

چهل دیالوگ و چهارده روایت برای نمردن

Please save me from death

نویسنده کتاب

بابک زمانی

ناشر کتاب

انتشارات کتابسرای میردشتی

مترجم کتاب

ویژگی های لطفا یکی مرا از مرگ نجات بدهد
















کد کتاب : 12385

شابک
:

978-6229504178

قطع
:

رقعی

تعداد صفحه
:

78

سال انتشار شمسی
:

1398

سال انتشار میلادی
:

2019

نوع جلد
:

شومیز

سری چاپ
:

2


:

8 آبان

75,000 تومان

در صورت عدم موجودی و یا تغییر قیمت این محصول، قبل از ارسال با خریدار هماهنگ می‌گردد.

هزینه و نحوه ارسال

ارسال از طریق پست پیشتاز : 70 هزار تومان

بازه ارسال: بین ۷ تا ۱۰ “روز کاری”

دسته بندی های موضوعی لطفا یکی مرا از مرگ نجات بدهد

معرفی لطفا یکی مرا از مرگ نجات بدهد

به فروشگاه اینترنتی کتاب بوک از ما خوش آمدید! دنیایی از کتاب های متنوع و جذاب در انتظار شماست. شما می‌توانید معرفی محصول مورد نظرتان رو در ادامه بخونید.

بابک زمانی مترجم، شاعر و نویسنده موفقی است که کار خودش را با ترجمه شعر آغاز کرد. او توانسته با رمان (بعد از ابر) عنوان پرفروش ترین کتاب نمایشگاه بین المللی تهران 1397 را از آن خود کند. در کتاب (لطفا یکی مرا از مرگ نجات بدهد) ما با گفتگو هایی مواجه هستیم که نویسنده در طول 4 سال با اشخاص مختلف انجام داده و محوریت اصلی آن ها دلتنگی و تنهایی است. افرادی که نویسنده با آن ها گفت و گو کرده از آشنایان نزدیک گرفته تا حتی مسافری در تاکسی که برای لحظات کوتاهی با وی هم کلام شده، می باشند. شخصیت هایی که از دلتنگی و تنهایی به دنبال همصحبت می گردند تا بتوانند با بیان غم و اندوه خود تسکین یابند و بتوانند از مردن تدریجی نجات پیدا کنند. بابک زمانی از درد مشترکی بین انسان ها سخن می گوید، از دلتنگی که در جوامع امروزی نمود بیشتری پیدا کرده و تمام انسان ها آن را تجربه کرده اند. داستان های بابک زمانی به سبب شاعر بودنش دارای نثر شاعرانه ای نیز می باشد که خواننده را در خود غرق می کند و می تواند احساس خودش را به بهترین شکل ممکن به خواننده منتقل کند و او را به درون دنیای خودش ببرد. دنیایی تاریک که انسان از انسان بودنش خسته شده و می خواهد به موجود دیگری تبدیل شود تا شاید گریزی از این منجلاب تنهایی باشد.

تحریرهایی موجز از کتاب لطفا یکی مرا از مرگ نجات بدهد

_گفت : اگه یه ماشین زمان داشتی

باهاش میرفتی گذشته یا آینده؟

دستامو دور لیوان چای

سفت حلقه کرده بودم، نگاش کردم،

_گفتم : هیچکدوم

_گفت : د بگو دیگه؟ یکیشونه انتخاب کن!

گفتم : اگه ماشین زمان داشتم،

نه میرفتم گذشته نه میرفتم آینده.

گفت : پس چیکار میکردی دیوونه؟

گفتم : زمان رو همینجا متوقف میکردم و

تا ابد به بهونه ی سرد شدن این فنجون چای

همینجا پیش تو میموندم

گفت : جمعه ها آدم خیلی دلش میگیره
ولی از اون بدتر
اینه که عصر جمعه خونه باشی و بارون بزنه.
_گفتم : آره؛ اینجوری که آدمو خفه میکنه!
_گفت : میدونی؟ خیلیا توو جمعه شاعر شدن!
تو حالا چیزی توو جمعه ها نوشتی؟
_گفتم : من جمعه ها
رو شیشه ی بخار گرفته ی پنجره، با انگشت مینویسم :
“لطفا یکی مرا از مرگ نجات بدهد”

گفت : یادته اوایل آشناییمون همش ازم می پرسیدی چرا بهت علاقه دارم.
گفتم آره یادمه.
گفت اون زمان هرچی فکر می کردم ، نمی دونستم چرا بهت علاقه دارم.
گفتم حالا چی ؟ الان می دونی چرا بهم علاقه داری؟ …

خلاصه های کوتاه از کتاب لطفا یکی مرا از مرگ نجات بدهد

محصولات مرتبط با لطفا یکی مرا از مرگ نجات بدهد

نظرات
0 بررسی
0
0
0
0
0

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “لطفا یکی مرا از مرگ نجات بدهد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات جدید در بوک از ما