بچه ی رزمری

تحریرهایی موجز از کتاب بچه ی رزمری

A terrifying book: I can think of no other in which fear of an evil strikes with greater chill.

یک کتاب ترسناک: نمی توان به کتاب دیگری فکر کرد که در آن ترس از پلیدها این چنین لرزه بر اندام بیاندازد.

Daily Telegraph

A darkly brilliant tale of modern devilry that induces the reader to believe the unbelievable. I believed it and was altogether enthralled.

داستانی تاریک و درخشان از شیطان مدرن که خواننده را وادار می کند، باور نکردنی ها را باور کند. متقاعد کننده و کاملا مجذوب کننده.

Truman Capote

Levin is the Swiss watchmaker of the suspense novel.

لوین همچون یک ساعت ساز سوییسی در رمان های تعلیقی ماهر است.

Stephen King

Suspense is beautifully intertwined with everyday incidents; the delicate line between belief and disbelief is faultlessly drawn.

تعلیق به زیبایی با حوادث روزمره در هم آمیخته است. مرز ظریف بین باور و ناباوری عاری از هر گونه خطایی رسم شده است.

New York Times

خلاصه های کوتاه از کتاب بچه ی رزمری

رزمری و گای وودهاوس قراردادی برای یک آپارتمان پنج اتاقه در خانه ای سفید با اضلاع منظم هندسی در خیابان پنجم امضا کرده بودند که از زنی به نام خانم کورتز خبر رسید آپارتمانی چهار اتاقه در ساختمان برمفورد خالی شده است. برمفورد عمارتی است قدیمی، سیاه رنگ و عظیم، با آپارتمان هایی تو در تو با سقف های بلند، که برای شومینه ها و ریزه کاری های انگلیسی قرن نوزدهمی اش شهرت دارد. رزمری و گای از زمان ازدواجشان برای اجاره کردن یکی از آن ها در نوبت بودند اما سرانجام دل کندند.
گای گوش تلفن را روی سینه اش گذاشت و خبر را به رزمری داد. رزمری با حالتی که انگار بخواهد بزند زیر گریه نالید: “وای، نه!”
گای در گوشی تلفن گفت: “دیر شد. دیروز قرارداد امضا کردیم.” رزمری بازویش را گرفت و پرسید: “نمی توانیم پس بدهیم؟ یک چیزی بهشان بگو.