«راز ادوین درود»، آخرین اثر ناتمام چارلز دیکنز، نویسندهی برجستهی انگلیسی، است که در سال 1870 آغاز به نگارش شد. این کتاب که در زمان مرگ دیکنز ناتمام باقی ماند، در بردارندهی عناصر معمایی و تعلیق است که دیکنز را به عنوان یکی از پیشگامان ژانر داستانهای جنایی و رازآلود مطرح میکند. داستان «راز ادوین درود» در شهر کوچکی به نام کلسترهام رخ میدهد و حول محور شخصیتهای ادوین درود، داییاش جان جاسپر، و دوستان و خانوادهی آنها میچرخد. جاسپر، معلم موسیقی کلیسا و یک معتاد به افیون، نقش محوری در داستان دارد و به نظر میرسد که او به روزا باد، نامزد ادوین و شاگرد خودش، علاقهمند است. داستان با ناپدید شدن ادوین درود وارد فاز تعلیق و رمزآلود میشود. دیکنز در «راز ادوین درود» به تصویر کشیدن شخصیتهای پیچیده و چندبعدی را ادامه میدهد. او با استفاده از نثری روان و توصیفات دقیق، محیطها و شخصیتهای داستان را به زندگی میکشاند. دیکنز همچنین در این اثر به مسائل اجتماعی و اخلاقی آن دوران میپردازد، از جمله اعتیاد به افیون و وضعیت زنان در جامعه. داستان «راز ادوین درود» شامل تمهایی مانند عشق، حسادت، اعتیاد، و جنایت است. دیکنز به مهارت تمام تعلیق و کنجکاوی را در داستان حفظ میکند و خواننده را به دنبال حل معمای ناپدید شدن ادوین درود میکشاند.اگرچه «راز ادوین درود» به دلیل ناتمام ماندن، همواره مورد توجه بحثها و تفسیرهای مختلف بوده است، اما این اثر نشاندهندهی استعداد و خلاقیت دیکنز در عرصهی داستاننویسی رمزآلود و جنایی است. ناتمام ماندن این اثر باعث شده تا بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران تلاش کنند تا پایانی برای آن بنویسند یا حدس بزنند، که خود بخشی از جذابیت این رمان است. در نهایت، «راز ادوین درود» به عنوان آخرین اثر دیکنز، جایگاه ویژهای در میان آثار این نویسنده دارد و همچنان به عنوان یکی از آثار مهم در ادبیات کلاسیک شناخته میشود.

درباره نویسنده کتاب: چارلز دیکنز
چارلز جان هوفام دیکنز، زاده ی 7 فوریه 1812 و درگذشته ی 9 ژوئن 1870، برجسته ترین رمان نویس انگلیسی عصر ویکتوریا و فعال اجتماعی توانمند بود. به عقیده ی جیمز جویس، نویسنده ی بزرگ معاصر، از شکسپیر به این سو، دیکنز تأثیرگذارترین نویسنده در زبان انگلیسی بوده است.دیکنز در لندپورت پورتسی متولد شد. او دومین پسر جان دیکنز، کارمند اداره ی کارپردازی بحریه بود. پدرش اهل لاابالی گری بود و کار را به جایی رساند که او را به زندان مارشالسی انداختند. به همین دلیل دیکنز 12 ساله را برای تأمین معاش خانه به کارخانه ی واکس سازی وارن فرستادند. او تا آزادی پدرش از زندان هم چنان مجبور به کار بود تا بالاخره بعد از مراجعت پدر توانست به مدرسه بازگردد.دیکنز بعد از پایان دوره ی مدرسه در دفتر وکالتی مشغول به کار شد و پس از بررسی زندگی شلوغ و متنوع لندن، بر آن شد تا روزنامه نگار شود. در این دوره، در شیوه ای سخت از خلاصه نویسی، توانایی خود را نشان داد و در مارس 1832 در حالی که جوانی حدودا 20 ساله بود، خبرنگار امور عمومی و پارلمانی شد.دیکنز در سال 1829 دلداده ی دختری به نام ماریا بیدنل شد، اما والدین ماریا او را از لحاظ اجتماعی در سطحی نازل تر از خود یافتند. این دل باختگی و برخوردی دیگر با او در میان سالی دیکنز، بعدها در عشق شخصیت معروف رمانش، دیوید کاپرفیلد به دختری به نام دورا بازتاب یافت.در سال 1842 با سفر به آمریکا و به رغم استقبال گرمی که از او شد، «یادداشت هایی از آمریکا» و «مارتین چارلز لویت» را به قلم آورد که آمیخته ای بودند از ستودنی های بسیار آمریکا و البته همه ی آنچه که در نگاه دیکنز نفرت انگیز آمدند. وی در سال های 1844–1845 نیز از ایتالیا دیدن کرد و در آن جا ناقوس های جنوا، عنوان «بانگ ناقوس ها» را به ذهنش القا کرد، کتاب کوچکی که ضربه ای بزرگ به نفع مستمندان روزگارش زد. در پی بازگشت از ایتالیا، چندی سردبیر دیلی نیوز شد و برای بهبود وضع مدارس ژنده پوشان و لغو اعدام مجرمان در ملأ عام، کمر همت بست؛ مدارس ژنده پوشان، موسساتی بودند که در آن کودکان فقیر به رایگان آموزش می دیدند.بی اعتنایی او به هشدارها (فلج جزئی – ناتوانی در خواندن حروف سمت چپ و لنگش روزافزون پای چپ) تا بدان جا پیش رفت که در سال 1870 اقدام به یک رشته کتاب خوانی جدید نمود. دیکنز در 15 مارس برای آخرین بار «سرود کریسمس» را خواند و سرانجام در 9 ژوئن 1870، در حالی که «ادوین درود» به پایان نرسیده بود، به طور ناگهانی از جهان رفت.
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.