زیر نور ماه شیشه ای
Beneath a Meth Moon
نویسنده کتاب
ژاکلین وودسن
ناشر کتاب
انتشارات افق
مترجم کتاب
کیوان عبیدی آشتیانی
ویژگی های زیر نور ماه شیشه ای
| کد کتاب : | 20887 |
|
مترجم : |
کیوان عبیدی آشتیانی |
|
شابک : |
978-6003530621 |
|
قطع : |
رقعی |
|
تعداد صفحه : |
128 |
|
سال انتشار شمسی : |
1400 |
|
سال انتشار میلادی : |
2012 |
|
نوع جلد : |
شومیز |
|
سری چاپ : |
3 |
|
: |
9 آبان |
32,000 تومان
در صورت عدم موجودی و یا تغییر قیمت این محصول، قبل از ارسال با خریدار هماهنگ میگردد.
نحوه ارسال
بازه ارسال: بین ۷ تا ۱۰ “روز کاری”
دسته بندی های موضوعی زیر نور ماه شیشه ای
معرفی زیر نور ماه شیشه ای
به فروشگاه اینترنتی کتاب بوک از ما خوش آمدید! دنیایی از کتاب های متنوع و جذاب در انتظار شماست. شما میتوانید معرفی محصول مورد نظرتان رو در ادامه بخونید.
تحریرهایی موجز از کتاب زیر نور ماه شیشه ای
A stunning novel that readers won’t want to miss.
رمانی خیره کننده که مخاطبین نباید از دست بدهند.
Barnes & Noble
A moving, honest, and hopeful story.
داستانی تکان دهنده، صادقانه و امیدبخش.
Kirkus Reviews
An outstanding novel that succeeds on every level.
رمانی متمایز که در تمام سطوح به موفقیت دست می یابد.
School Library Journal
خلاصه های کوتاه از کتاب زیر نور ماه شیشه ای
به دیوار تکیه دادم و آرام به پایین سر خوردم. «جسی» با دست های کوچولویش پشتم را مالید و گفت: «گریه نکن لورل. مامان توی بهشته.» گفتم: «جسی می شود کمی تنهایم بگذاری؟» اما «جسی» آرام گفت: «نگران نباش لورل! مامان دیگر از هیچ چیز نمی ترسد.»
ایستادم و در آن تاریکی، خم شدن سرهایشان را تماشا کردم. یکشنبه ی «ایستر» بود. پسر کوچولویی در صندلی اش برگشت و مستقیم نگاهم کرد. نمی دانم چه مدت همدیگر را نگاه می کردیم؛ من زندگی او را تماشا می کردم و او زندگی مرا. بعد، بقیه ی اعضای خانواده سرشان را بلند کردند و پسربچه سرش را برگرداند. ماه در همه ی وجودم پخش شده بود، لبخند زدم.
دختری همراه «موسی» بود. طوری نگاهم کرد که انگار حق زنده بودن نداشتم. من هم مثل خودش نگاهش کردم. تلفنش را از جیبش بیرون آورد، شماره ای گرفت و گفت: «سلام چطوری؟» بعد رویش را برگرداند و آهسته شروع به صحبت کرد. «موسی» گفت: «احتمالا باید کسی را جایی داشته باشی.» لب بالایی ام را روی دندان شکسته کشیدم، نگاهم را برگرداندم و سرم را به نشانه ی نه، تکان دادم. تا قبل از دیدن «موسی» هیچ حس بدی به آن دندان شکسته نداشتم و نمی دانم چرا ناگهان حسش می کردم.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.