یک بار فریبم بدهی
Fool Me Once
نویسنده کتاب
هارلن کوبن
ناشر کتاب
انتشارات هیرمند
مترجم کتاب
مهرآیین اخوت
ویژگی های یک بار فریبم بدهی
| کد کتاب : | 563 |
|
مترجم : |
مهرآیین اخوت |
|
شابک : |
978-964-408-443-0 |
|
قطع : |
رقعی |
|
تعداد صفحه : |
432 |
|
سال انتشار شمسی : |
1402 |
|
سال انتشار میلادی : |
2016 |
|
نوع جلد : |
شومیز |
|
سری چاپ : |
6 |
|
: |
6 شهریور |
280,000 تومان
در صورت عدم موجودی و یا تغییر قیمت این محصول، قبل از ارسال با خریدار هماهنگ میگردد.
نحوه ارسال
بازه ارسال: بین ۷ تا ۱۰ “روز کاری”
دسته بندی های موضوعی یک بار فریبم بدهی
معرفی یک بار فریبم بدهی
به فروشگاه اینترنتی کتاب بوک از ما خوش آمدید! دنیایی از کتاب های متنوع و جذاب در انتظار شماست. شما میتوانید معرفی محصول مورد نظرتان رو در ادامه بخونید.
مایا که قبلا خلبان مأموریت های ویژه بوده، حالا از جنگ به خانه بازگشته است. او یک روز زمانی که در محل کار است، تصویری باورنکردنی از دوربین درون اتاق بچه اش می بیند: دختر دو ساله ی او مشغول بازی با همسر مایا، جو، است؛ اما جو، حدود دو هفته ی پیش به شکل وحشیانه ای به قتل رسیده بود.
این رمان، سوالی بنیادین را در قالب داستانی اسرارآمیز مطرح می کند: آیا می توان تمام چیزهایی که با چشم خودتان دیده اید را باور کنید؟ مایا برای جواب به این سوال و مواجهه با حقیقت غیرقابل باور درباره ی شوهرش و خودش، باید با اسرار سر به مهر و نقاط تاریک گذشته اش رو به رو شود.
تحریرهایی موجز از کتاب یک بار فریبم بدهی
Coben proves his thriller mastery once more.
کوبن بار دیگر، مهارتش در نوشتن داستان های تریلر را به اثبات می رساند.
Entertainment Weekly
A tale guaranteed to fool even the craftiest readers a lot more than once.
داستانی که بدون شک، حتی زیرک ترین مخاطبین را به دفعات فریب خواهد داد.
Kirkus Reviews
Coben is like a skilled magician saving the best, most stunning trick for the very end.
کوبن، مانند شعبده بازی چیره دست، بهترین و خیره کننده ترین ترفند را برای لحظه ی آخر نگه می دارد.
Publishers Weekly
خلاصه های کوتاه از کتاب یک بار فریبم بدهی
تابوت جویی به انتهای گود رسید و صدای گرمبی که داد تا مدتی زیاده از حد طولانی در هوا در پیچید. جودیت به مایا تکیه داد و بلند نالید. مایا وضعیت سربازگونه ی بدنش را تغییر نداد سر بالا، فقرات صاف، شانه ها عقب. تازگی ها یک مقاله ی مثلا روانشناسی خوانده بود درباره ی «ژست های قدرتمندانه ی بدن» و این که اگر بدن در این حالت ها باشد چقدر عملکرد آدم بهتر می شود. ارتش این قبیل لوس بازی های روانشناسی عامیانه را خیلی زودتر از این حرف ها فهمیده بود. وقتی سرباز هستی به خاطر قشنگ به چشم آمدن، در حالت خبردار نمی ایستی؛ بلکه چون جایی پس ذهنت یا به تو قدرت می دهد یا از آن مهم تر آن که تو را پیش چشم هم قطارها و دشمن هایت قوی نشان می دهد.
همیشه می شود حرف ها را بعدا زد، اما به محض شنیده شدن، نمی شود آن ها را فراموش کرد.
مرگ خیلی نزدیک است، همیشه، و یک نفس با آدم فاصله دارد، بنابراین شاید عاقلانه بود که کودکان در سنی پایین با مفهوم آن آشنا می شدند.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.