کتاب Ugly Love

رمان «عشق زشت» نوشته‌ی کالین هوور، اثری در ژانر عاشقانه‌ی معاصر و داستان جدید بزرگسالان است که نخستین بار در سال ۲۰۱۴ منتشر شد و به سرعت به یکی از پرفروش‌ترین و بحث‌برانگیزترین آثار نویسنده بدل گشت. داستان این رمان حول محور رابطه‌ی میان تیت کالینز، دانشجوی پرستاری ۲۳ ساله، و مایلز آرچر، خلبان هواپیما می‌چرخد. هنگامی که تیت به آپارتمان برادرش کوربین در سانفرانسیسکو نقل مکان می‌کند، با مایلز که دوست نزدیک برادرش است آشنا می‌شود. جذابیت میان آن دو از همان ابتدا آشکار است، اما مایلز برای محافظت از خود دو قانون تعیین می‌کند: هیچ پرسشی درباره نویسنده کتاب گذشته مطرح نشود و هیچ انتظاری برای آینده وجود نداشته باشد. این قوانین رابطه را به سطحی صرفا فیزیکی تقلیل می‌دهد، اما با گذر زمان، احساسات واقعی و عمیق سر برمی‌آورند و تعادل شکننده‌ی این توافق را به چالش می‌کشند. ساختار روایی رمان به صورت دوگانه پیش می‌رود: خط زمانی حال که روایت‌گر رابطه‌ی نوظهور تیت و مایلز است و فلش‌بک‌هایی که به تدریج گذشته‌ی تاریک و غم‌بار مایلز را افشا می‌کند. این روایت موازی نشان می‌دهد که تجربه‌ی تلخ و ویرانگر او با ریچل، عشق قبلی‌اش، چگونه باعث شده است که او از هرگونه وابستگی عاطفی وحشت داشته باشد. بدین ترتیب، کشمکش اصلی رمان میان میل ناخودآگاه مایلز به دوری از صمیمیت و امید تیت برای ساختن رابطه‌ای واقعی و ماندگار شکل می‌گیرد. در بطن داستان، مضامینی چون لذت و درد در عشق، غم و التیام، مرزهای عاطفی و در نهایت بخشش و رستگاری برجسته می‌شوند. عنوان «عشق زشت» به درستی بیانگر این است که عشق همیشه زیبا و رویایی نیست، بلکه می‌تواند آمیخته‌ای از رنج، آسیب و زیبایی باشد. هوور با مهارت نشان می‌دهد که چگونه افراد باید با زخم‌های گذشته‌ی خود روبه‌رو شوند و از دل تراژدی، راهی به سوی رهایی و دوباره زیستن بیابند. دو قانون مایلز نیز نمادی از مرزهای محافظتی هستند که گرچه می‌توانند از تکرار زخم جلوگیری کنند، اما در عین حال مانعی بر سر راه رشد و پیوند عاطفی واقعی‌اند. از نظر نقاط قوت، شدت عاطفی روایت و قدرت نویسنده در خلق تعلیق، به‌ویژه با استفاده از ساختار روایت دوگانه، به جذابیت رمان می‌افزاید. شخصیت‌پردازی مایلز و گذشته‌ی پررنج او برای بسیاری از خوانندگان تأثیرگذار است و تضاد میان حال و گذشته، لایه‌های عمیق‌تری از شخصیت‌ها را آشکار می‌سازد. با این حال، برخی نقدها نیز به این رمان وارد شده است: چرخه‌های تکراری از امید و ناامیدی در روایت تیت ممکن است برای برخی خوانندگان خسته‌کننده باشد، شخصیت تیت گاه منفعل به نظر می‌رسد، و قوانین مایلز نیز بیش از حد به یک ابزار داستانی شبیه می‌شوند تا مرزهایی کاملا باورپذیر.
در نهایت، «عشق زشت» اثری است که با روایتی خام و پر از تنش‌های عاطفی، خواننده را به تأمل درباره نویسنده کتاب معنای عشق، درد، و توانایی انسان برای بخشیدن و التیام یافتن دعوت می‌کند. این کتاب برای کسانی که به دنبال رمانی پرشور، احساسی و در عین حال پر از پیچیدگی‌های روانی هستند، انتخابی جذاب است. کالین هوور در این اثر نشان می‌دهد که عشق اگرچه می‌تواند ویرانگر باشد، اما همچنان امیدی در دل خود دارد که ارزش خطر کردن را دارد.