نقد و بررسی کتاب The Girl in the Train
آگاتا کریستی، ملکه بیرقیب داستانهای معمایی، بیشتر با رمانهای پلیسی کلاسیکش شناخته میشود که در آنها شخصیتهای برجستهای مانند هرکول پوآرو و خانم مارپل حضور دارند. اما داستانهای کوتاه او نیز نشاندهنده تواناییاش در روایتپردازی استادانه، خلق معماهای پیچیده و نگهداشتن خواننده در تعلیق هستند. “دختری در قطار” یکی از این داستانهاست-اثری که عناصری از رمز و راز، ماجراجویی و حتی عاشقانه را با سبک خاص کریستی در هم میآمیزد. این داستان که ابتدا در سال ۱۹۲۴ در “The Grand Magazine” منتشر شد و بعدها در مجموعهی “The Listerdale Mystery and Other Stories” قرار گرفت، کمی از فرمول کلاسیک جنایی کریستی فاصله میگیرد و بیشتر به سمت ماجراجویی و تعلیق تمایل دارد، که آن را به اثری سرگرمکننده و جذاب تبدیل کرده است.
داستان درباره نویسنده کتاب جرج رولند، مرد جوانی است که پس از اخراج توسط عموی سختگیرش، به دنبال ماجراجویی راهی سفری بیهدف با قطار میشود. اما این سفر وقتی هیجانانگیز میشود که دختری مرموز ناگهان وارد کوپهی او میشود و از او میخواهد که در فرارش کمکش کند. او بهسرعت ناپدید میشود و جرج را با کنجکاوی و عطشی برای کشف حقیقت پشت ماجرا تنها میگذارد. خیلی زود، جرج درمییابد که ناخواسته وارد دنیایی از دسیسه و توطئه شده است. پروندهای پیچیده از اسناد دزدیدهشده، شخصیتهای اسرارآمیز و یک بازی خطرناک جاسوسی، او را درگیر ماجرایی میکند که پر از تعقیب و گریز، هویتهای پنهان و پیچشهای غیرمنتظره است. کریستی در این داستان، با چاشنی طنز و جذابیت خاص خود، ماجراجوییای پرکشش را رقم میزند که هم تعلیق و هم لحظات هیجانانگیز عاشقانه را در خود جای داده است.
یکی از موضوعات محوری داستان، “جاذبهی ماجراجویی و ناشناختهها” است. جرج که از زندگی یکنواختش خسته شده، ناگهان خود را در میان ماجرایی مهیج و غیرمنتظره مییابد. این داستان بازتابی از اشتیاق انسان برای فرار از روزمرگی و رویارویی با هیجانهای ناشناخته است. دیگر موضوع کلیدی “سرنوشت و تصادف” است. اخراج جرج، سوارشدن بر آن قطار خاص، و ورود ناگهانی دختر به کوپهاش، همگی بهظاهر تصادفیاند، اما او را به ماجرایی سوق میدهند که مسیر زندگیاش را تغییر میدهد. این داستان با زیرکی این پرسش را مطرح میکند که آیا ماجراهای زندگی صرفا حاصل تصادفاند یا نیرویی نادیدنی ما را بهسوی سرنوشت سوق میدهد. عنصر دیگر “تعادل میان تعلیق و طنز” است. برخلاف رمانهای معمایی پرتنش کریستی که اغلب بر قتل و کارآگاهمحوری تمرکز دارند، این داستان حالوهوایی سبکتر دارد و در کنار هیجان، لحظات طنزآمیز و دیالوگهای هوشمندانهای را ارائه میدهد که به جذابیت آن میافزاید.
“دختری در قطار” نمونهای سرگرمکننده از مهارت آگاتا کریستی در خلق داستانهایی فراتر از پروندههای قتل کلاسیک اوست. ترکیبی از رمز و راز، ماجراجویی و طنز، این داستان را به روایتی پرکشش تبدیل کرده است که یادآور رمانهای جاسوسی کلاسیک است. هرچند این داستان کوتاه پیچیدگی آثار مشهور کریستی را ندارد، اما همچنان نشاندهندهی توانایی او در حفظ تعلیق و جذب خواننده تا آخرین لحظه است. برای دوستداران کریستی و کسانی که به دنبال داستانی سبکتر اما پرهیجان هستند، این اثر پیشنهادی جذاب خواهد بود.
داستان درباره نویسنده کتاب جرج رولند، مرد جوانی است که پس از اخراج توسط عموی سختگیرش، به دنبال ماجراجویی راهی سفری بیهدف با قطار میشود. اما این سفر وقتی هیجانانگیز میشود که دختری مرموز ناگهان وارد کوپهی او میشود و از او میخواهد که در فرارش کمکش کند. او بهسرعت ناپدید میشود و جرج را با کنجکاوی و عطشی برای کشف حقیقت پشت ماجرا تنها میگذارد. خیلی زود، جرج درمییابد که ناخواسته وارد دنیایی از دسیسه و توطئه شده است. پروندهای پیچیده از اسناد دزدیدهشده، شخصیتهای اسرارآمیز و یک بازی خطرناک جاسوسی، او را درگیر ماجرایی میکند که پر از تعقیب و گریز، هویتهای پنهان و پیچشهای غیرمنتظره است. کریستی در این داستان، با چاشنی طنز و جذابیت خاص خود، ماجراجوییای پرکشش را رقم میزند که هم تعلیق و هم لحظات هیجانانگیز عاشقانه را در خود جای داده است.
یکی از موضوعات محوری داستان، “جاذبهی ماجراجویی و ناشناختهها” است. جرج که از زندگی یکنواختش خسته شده، ناگهان خود را در میان ماجرایی مهیج و غیرمنتظره مییابد. این داستان بازتابی از اشتیاق انسان برای فرار از روزمرگی و رویارویی با هیجانهای ناشناخته است. دیگر موضوع کلیدی “سرنوشت و تصادف” است. اخراج جرج، سوارشدن بر آن قطار خاص، و ورود ناگهانی دختر به کوپهاش، همگی بهظاهر تصادفیاند، اما او را به ماجرایی سوق میدهند که مسیر زندگیاش را تغییر میدهد. این داستان با زیرکی این پرسش را مطرح میکند که آیا ماجراهای زندگی صرفا حاصل تصادفاند یا نیرویی نادیدنی ما را بهسوی سرنوشت سوق میدهد. عنصر دیگر “تعادل میان تعلیق و طنز” است. برخلاف رمانهای معمایی پرتنش کریستی که اغلب بر قتل و کارآگاهمحوری تمرکز دارند، این داستان حالوهوایی سبکتر دارد و در کنار هیجان، لحظات طنزآمیز و دیالوگهای هوشمندانهای را ارائه میدهد که به جذابیت آن میافزاید.
“دختری در قطار” نمونهای سرگرمکننده از مهارت آگاتا کریستی در خلق داستانهایی فراتر از پروندههای قتل کلاسیک اوست. ترکیبی از رمز و راز، ماجراجویی و طنز، این داستان را به روایتی پرکشش تبدیل کرده است که یادآور رمانهای جاسوسی کلاسیک است. هرچند این داستان کوتاه پیچیدگی آثار مشهور کریستی را ندارد، اما همچنان نشاندهندهی توانایی او در حفظ تعلیق و جذب خواننده تا آخرین لحظه است. برای دوستداران کریستی و کسانی که به دنبال داستانی سبکتر اما پرهیجان هستند، این اثر پیشنهادی جذاب خواهد بود.
درباره نویسنده کتاب آگاتا کریستی
آگاتا کریستی، زاده ی ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ و درگذشته ی ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶، نویسنده ی انگلیسی داستان های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود.آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میلر در شهر تورکی در ناحیه ی دوون انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می توانست تبعه ی ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا دارای یک خواهر و یک برادر بود که هر دوی آن ها از وی بزرگ تر بودند.آگاتا در زمان جنگ جهانی اول در بیمارستان و سپس در داروخانه کار می کرد؛ شغلی که تأثیر زیادی بر نوشته های او داشته است: بسیاری از قتل هایی که در کتاب هایش رخ می دهند از طریق خوراندن سم به مقتولان صورت می گیرند.در هشتم دسامبر ۱۹۲۶ وقتی در سانینگ دیل واقع در برکشر زندگی می کرد به مدت ده روز ناپدید گردید و روزنامه ها در این مورد جاروجنجال فراوانی به پا کردند. اتومبیل او در یک گودال گچ پیدا شد و خود او را نیز نهایتا در هتلی واقع در هروگیت یافتند. آگاتا اتاق هتل را با نام خانمی که اخیرا شوهرش اعتراف کرده بود با وی رابطه عاشقانه دارد، کرایه کرده بود و در توضیح این ماجرا ادعا کرده بود که در اثر ضربه ی روحی ناشی از مرگ مادر و خیانت شوهر دچار فراموشی شده بوده است. آگاتا در سال ۱۹۳۰ با باستان شناسی به نام سر ماکس مالووان که ۱۴ سال از او جوان تر بود، ازدواج کرد و با او به سفرهای فراوانی رفت. رد پای این سفرها و شهرها و کشورهایی که او از آن ها دیدن می کرد را می توان در بیشتر داستان هایش که وقایع آن ها در کشورهای شرقی (خاورمیانه) رخ می دهند، دید. ازدواج او با مالووان در ابتدا ازدواجی موفق و شاد بود. این ازدواج توانست با وجود ماجراجویی های عشقی خارج از ازدواج مالووان، مدتی نسبتا طولانی دوام بیاورد.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.