نقد و بررسی کتاب پژواک
کتاب «پژواک» رمانی نوشته ی «نیل شوسترمن» است که نخستین بار در سال 2019 به انتشار رسید. سه سال پس از اتفاقات کتاب قبلی، «گدارد» اکنون کنترل مناطق «مید-مریکا» را به دست گرفته، و با مشت آهنین و قوانین سختگیرانه و جدیدش، به سرعت در حال تصاحب تمام مناطق در «نورث-مریکا» است. «ابر تندر» همچنان با کسی صحبت نمی کند—البته به جز «گریسون تالیور» که به ناچار پذیرفته به عنوان نوعی رهبر و پیام آور، ایفای نقش کند. «فارادی» به همراه «منیره» بر فراز جزیره ای مرجانی پرواز می کنند که حتی «ابر تندر» نیز چیزی از آن نمی داند. پس از مدتی، اتاقکی حاوی بدن های منجمد دو «داس مرگ» گمشده، از اعماق بقایای «اندورا» بیرون کشیده می شود. این دو «داس مرگ» گمشده چه کسانی هستند؟
درباره نویسنده کتاب نیل شوسترمن
نیل شوسترمن، زاده ی 12 نوامبر 1962، نویسنده ی آمریکایی است.شوسترمن در بروکلین به دنیا آمد و بزرگ شد. او از همان دوران کودکی، عاشق و شیفته ی مطالعه ی کتاب بود. شوسترمن در شانزده سالگی به همراه خانواده به نیومکزیکو نقل مکان کرد. او در دانشگاه کالیفرنیا به تحصیل در رشته های روانشناسی و تئاتر پرداخت و ستون نویس ژورنال دانشکده نیز بود.شوسترمن بعد از اتمام دوران دانشگاه، به عنوان دستیار در یک موسسه ی استعدادیابی در لس آنجلس مشغول به کار شد. او بعد از یک سال، اولین قرارداد چاپ کتاب و قراردادی برای نوشتن یک نمایشنامه به امضا رساند.
افتخارات : 2005 جایزه کتاب مجلات بوستون گلوب – هورن
2008 جایزه خوانندگان جوان کالیفرنیا برای کتاب “شوا اینجا بود”
2015 جایزه ملی کتاب ادبیات جوانان برای کتاب چلنجر دیپ
افتخارات : 2005 جایزه کتاب مجلات بوستون گلوب – هورن
2008 جایزه خوانندگان جوان کالیفرنیا برای کتاب “شوا اینجا بود”
2015 جایزه ملی کتاب ادبیات جوانان برای کتاب چلنجر دیپ
ویژگی های کتاب پژواک
- «نیل شوسترمن» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز

گفت و شنودهایی درباره کتاب پژواک
پایانی گیرا بر این مجموعه. به شدت توصیه می شود.
School Library Journal
مخاطبین باید اینجا باشند و ببینند که داستان چگونه به پایان می رسد.
Booklist
درخشان.
Publishers Weekly
خلاصه هایی از کتاب پژواک
با این که نمی دانست کجاست، می دانست ماجرا از چه قرار است. اسم این کار، آدم ربایی بود. حالا دیگر آدم ها محض تفریح این کارها را می کردند؛ مثلا وقتی می خواستند کسی را به مناسبت تولدش غافلگیر کنند یا مثلا کارهایی که در تعطیلات ماجراجویانه انجام می شد.
اگرچه این یکی از آن آدم ربایی هایی نبود که در جمع های دوستانه و خانوادگی انجام بدهند؛ یک آدم ربایی واقعی بود و با این که نمی دانست چه کسی او را ربوده، از دلیل کارشان خبر داشت. چطور ممکن بود نداند؟
«گریسون» گفت: «همه می تونن با «ابر تندر» حرف بزنن. فرق من اینه که اون هنوز هم جوابم رو میده.» مأمور تبلت به دست، نفسی کشید؛ نفس بسیار عمیقی بود که تمام وجودش را پر می کرد. زن به طرف «گریسون» خم شد: «تو یه معجزه ای، گریسون. یه معجزه. خودت می دونستی؟»
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.