نقد و بررسی کتاب هنر معترض
«واقعیت هنر، واقعیت تخیل است.»، این جملهی جانت وینترسون عصارهی همهی متنهای کتاب «هنر معترض» است. وینترسون، شوخطبع، تلخکام، عصیانگر، دیوانه و هشیار، همهی آنچه در رمانهایش دیده و خواندهایم را با شاخ و برگهای نظری و تئوریک و احوالات روزمرهای که نمیشود در داستان گنجاند، وارد جستارهای این کتاب کرده و یکی از خوشخوانترین کتابهای نظری دوران ما دربارهی هنر، ادبیات و زندگی را نوشته است. این نویسندهی انگلیسی که امروز دیگر در قامت یکی از استادان فانتزیهای روشنفکرانهی معاصر، چهرهی شناختهشدهایست، در هنر معترض تأکیدش را بر بسط مفهوم واقعیت، مسألهی واقعیت در هنر، وجود عنصر خیال و تفکر و هنر خیالانگیز گذاشته و هرکدام از این مباحث را به بهترین نحو پرابلماتیک کرده است. هنر اعتراضی در نزد وینترسون، هنریست که بیش از هر چیزی میتواند نسبت درستی با واقعیت واقعا موجود و رابطهاش با تخیل هنرمندانه برقرار کند. کتاب هنر معترض حاوی متنهایی شورانگیز و برانگیزاننده است که اشتیاقی را ایجاد میکند که هر خوانندهای باید از نویسندهی «اشتیاق» انتظار داشته باشد.
درباره نویسنده کتاب جانت وینترسن
جنت وینترسون (Jeanette Winterson) (زادهٔ ۲۷ آگوست ۱۹۵۹ در منچستر) داستاننویس بریتانیایی است. وینترسون در منچستر زاده شد و در ۲۱ ژانویهٔ ۱۹۶۰ به فرزندخواندگی خانوادهای بسیار مذهبی از طبقهٔ کارگر پذیرفته شد. در ۱۶ سالگی به دلیل گرایش همجنسخواهانهاش خانه را ترک گفت. او مشاغل مختلفی نظیر بستنیفروشی دورهگرد، کار در بیمارستان روانی و تزئین اجساد برای تدفین را تجربه کرد. او فوقلیسانس خود را در رشتهٔ زبان انگلیسی در ۱۹۸۱ از دانشگاه آکسفورد گرفت.
او خانهای متروکه در شرق لندن خریداری کردهاست و آن را به محل فروش مواد غذایی ارگانیک تبدیل کردهاست. پس از نقل مکان به لندن، اولین رمان وینترسون «پرتقال تنها میوه نیست» در سال ۱۹۸۵ برندهٔ جایزهٔ ویتبرد برای «اولین رمان» شد. در سال ۱۹۸۷ کتاب «اشتیاق» را نوشت؛ داستانی تخیلی و روانشناختی دربارهٔ دو جوان که سعی میکنند اشتیاق گذشتهٔ خود را دوباره زنده کنند. یکی به هیئت آشپز ناپلئون در جنگ و دیگری زن جوانی در فضای تاریک و فریبندهٔ ونیز، با این اثر او به زمرهٔ نویسندگان حرفهای و تماموقت پیوست. وینترسون کتاب جنس گیلاسرا در سال ۱۹۸۹ به رشتهٔ تحریر درآورد که کاری تجربی و رمزآلود است. در این اثر با دو شخصیت کلیدی «زن-سگی» و «جردن» و زندگی تخیلی و فراواقعی آنها در قرن ۱۶ میلادی روبهرو هستیم. «چرا خوشبخت بود وقتی میشود معمولی بود» که از سوی خوانندگان مورد استقبال قرار گرفت، روایت زندگی تعدادی از فعالان حقوق زن است که در پی یافتن هویت انسانی و موجودیت خود در جامعه هستند.
رمانهای وینترسون دلمشغول کشف مرزهای جهان فیزیکی و تخیل و هویتهای جنسیاند که برنده جوایز ادبی متعددی شدهاند.
او خانهای متروکه در شرق لندن خریداری کردهاست و آن را به محل فروش مواد غذایی ارگانیک تبدیل کردهاست. پس از نقل مکان به لندن، اولین رمان وینترسون «پرتقال تنها میوه نیست» در سال ۱۹۸۵ برندهٔ جایزهٔ ویتبرد برای «اولین رمان» شد. در سال ۱۹۸۷ کتاب «اشتیاق» را نوشت؛ داستانی تخیلی و روانشناختی دربارهٔ دو جوان که سعی میکنند اشتیاق گذشتهٔ خود را دوباره زنده کنند. یکی به هیئت آشپز ناپلئون در جنگ و دیگری زن جوانی در فضای تاریک و فریبندهٔ ونیز، با این اثر او به زمرهٔ نویسندگان حرفهای و تماموقت پیوست. وینترسون کتاب جنس گیلاسرا در سال ۱۹۸۹ به رشتهٔ تحریر درآورد که کاری تجربی و رمزآلود است. در این اثر با دو شخصیت کلیدی «زن-سگی» و «جردن» و زندگی تخیلی و فراواقعی آنها در قرن ۱۶ میلادی روبهرو هستیم. «چرا خوشبخت بود وقتی میشود معمولی بود» که از سوی خوانندگان مورد استقبال قرار گرفت، روایت زندگی تعدادی از فعالان حقوق زن است که در پی یافتن هویت انسانی و موجودیت خود در جامعه هستند.
رمانهای وینترسون دلمشغول کشف مرزهای جهان فیزیکی و تخیل و هویتهای جنسیاند که برنده جوایز ادبی متعددی شدهاند.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.