کتاب «همه اسب های زیبا» رمانی نوشته ی «کورمک مک کارتی» است که اولین بار در سال 1992 به انتشار رسید. «جان گریدی کول» پسری شانزده ساله است که پس از مرگ پدربزرگش، خانه ی خود در «تگزاس» را ترک می کند. به خاطر جدایی والدینش و کار کردن مادرش در تئاتری خارج از شهر، او دیگر دلیلی برای ماندن در این خانه ندارد. «جان» و دوستش «لیسی رالینز»، سوار بر اسب هایشان به سمت جنوب و مکزیک می تازند. نفر سومی نیز به آن ها ملحق می شود: پسری چهارده ساله و اسرارآمیز به نام «جیمی بلوینز» که در تیراندازی مهارت دارد. اگرچه داستان در سال 1948 رقم می خورد، نثر مسحورکننده و جذاب «مک کارتی» باعث می شود مناظر و صحنه های روایت شده، خارج از زمان به نظر برسند—در جایی قبل از تاریخ یا پس از آن.
                            
کمی بعد از کنار انبوهی درخت در حاشیه ی جاده گذشتند که پرندگانی کوچک در اثر طوفان با آن ها برخورد کرده و همانجا میخکوب شده بودند. پرندگان خاکستری رنگ بی نام بی حرکت مانده در حالت های مختلف پروازی نافرجام.
بعضی هایشان هنوز جان داشتند و هنگام عبور اسب ها، ستون فقراتشان را پیچ و تاب می دادند و سرشان را بلند می کردند و جیغ می زدند اما سوارها پیش می راندند. خورشید در آسمان بالا آمد و آن سرزمین رنگی تازه به خود گرفت، سبز آتشین اقاقیاها و ارغوان های خاردار و سبزی ناب علف های هرز کنار جاده و سرخس های ملوکی شعله ور. انگار باران از کهربا باشد و مدارهایی برای انتقال برق ایجاد کرده باشد.
«رالینز» سر اسبش را برگرداند و آهسته در جاده به راه افتاد. دنبالش رفتند. هیچکس حرفی نمی زد. کمی که گذشت «جان گریدی» صدای چیزی را شنید که کف جاده افتاد و نگاهی به پشت سر انداخت و لنگه چکمه ی «بلوینز» را روی زمین دید.
A singular achievement.
دستاوردی منحصر به فرد.
Publishers Weekly
An American original.
یک اثر بدیع آمریکایی.
Newsweek
An amazing Experience.
تجربه ای شگفت آور.
Thrift Books
	
				
				
		
		
		
		
		
		
		
		
		
		
		
		
		
		
		
		
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.