«هدا گابلر» اثر هنریک ایبسن، بهعنوان یک کاوش قدرتمند و جاودانه در مورد پیچیدگیهای طبیعت انسان، انتظارات اجتماعی و پیامدهای امیال خفهشده است. ایبسن، نمایشنامهنویس نروژی که بهخاطر نمایشهای روشنفکرانهی شخصیتها و نقد تند هنجارهای اجتماعی شهرت دارد، شاهکاری را خلق کرد که همچنان خوانندگان و مخاطبان را مجذوب خود میکند.نمایشنامه حول شخصیت معمایی و عنوانی خود، هدا گابلر، زنی که در محدودهی انتظارات اجتماعی و آرزوهای برآورده نشدهی خود به دام افتاده است، می گذرد. درحالیکه هدا تازه ازدواج کرده و از ماه عسل خود باز میگردد، ایبسن بهطرز ماهرانهای روایتی از تنش روانی و احساسات سرکوبشده را به تصویر میکشد که خواننده را در لبهی صندلی خود نگه میدارد.هدا گابلر، شخصیتی جلوتر از زمان خود، علیه محدودیتهای نقش خود بهعنوان یک زن در یک جامعهی محافظهکار، شورش میکند. ایبسن با استادی، پرترهای از زنی میکشد که با محدودیتهایی که هنجارهای جنسیتی، ازدواج و انتظارات اجتماعی بر او تحمیل میکند دستوپنجه نرم میکند. آشفتگی درونی هدا، خواستهها و چهرهای که او حفظ میکند، منظرهی روانشناختی غنی ایجاد میکند که خوانندگان را به کاوش در اعماق شخصیت او دعوت میکند.درگیری مرکزی، حول اشتیاق هدا برای زندگی با قدرت و نفوذ میچرخد که بهشدت در تضاد با خانوادهای است که جامعه برای یک زن از طبقهی خود مناسب میداند. ایبسن روایتی میسازد که پیامدهای انتظارات اجتماعی بر آزادی فردی را بررسی میکند و خوانندگان را با احساس همدلی نسبتبه مبارزات درونی هدا، رها میکند.استفادهی استادانهی ایبسن از نمادگرایی و تنش دراماتیک، خواننده را در طول نمایشنامه درگیر میکند. اهمیت نمادین تپانچههای هدا، دستکاری او با دیگران و دست نوشتهای که به نقطهی کانونی طرح تبدیل میشود، لایههایی از پیچیدگی را به روایت میافزاید. هر عنصر به فضای کلی تعلیق و شدت روانی کمک میکند.«هدا گابلر» هم غمانگیز است و هم قابل تأمل. ایبسن هنجارهای اجتماعی و پیامدهای انتخابهای فردی را به چالش میکشد و خوانندگان را به تأمل در ماهیت آزادی، انتظارات اجتماعی و پیگیری تحقق شخصی وا میدارد. تنش حلنشده در نمایشنامه همچنان ادامه دارد و خوانندگان را به تأمل در مورد شخصیتها و پیامدهای گستردهتر اعمال آنها دعوت میکند. شخصیت هدا گابلر، با خواستههای پیچیده و درگیریهای درونیاش، بهعنوان یک نقطهی کانونی فریبنده عمل میکند. کاوش ایبسن در مورد هنجارهای اجتماعی، آزادی فردی و پیامدهای امیال سرکوب شده، روایتی را خلق میکند که در طول زمان طنینانداز میشود. برای خوانندگانی که مشتاق غوطهور شدن در اثری کلاسیک هستند که قراردادها را به چالش میکشد و در روان انسان کاوش میکند، «هدا گابلر» نوید یک تجربهی پرخاشگر و از نظر فکری، مهیج را میدهد.

درباره نویسنده کتاب: هنریک ایبسن
هنریک یوهان ایبسن، زاده ی 20 مارس 1828 در شین و درگذشته ی 23 می 1906، شاعر، نمایشنامه نویس و درام نویس نروژی بود.ایبسن در نوجوانی پس از ورشکستگی پدرش برای نخستین بار، طعم فقر و تنگدستی را چشید و از این دوران به بعد، آن قدر به او سخت گذشت که تا آخر عمر، همواره از فقر و درماندگی همچون کابوسی دردناک می ترسید.بعد از تولد او، اوضاع خانواده تغییر کرد. مادرش برای تسکین پیدا کردن روحش، به مذهب روی آورد و پدرش هم دچار افسردگی شد. با وقوع انقلاب 1848 در شمال اروپا، ایبسن به سرودن اشعار آزادی خواهانه پرداخت. او در سال 1850 برای ادامه ی تحصیل و به امید اخذ دکترا در رشته ی پزشکی به شهر کریستیانیا عزیمت کرد. ایبسن هنگامی که در رشته ی تحصیلی خود موفق نشد، به نوشتن روی آورد. مطالعه ی تاریخ روم و توطئه ی کاتلینا و خطابه های سیسرون و همچنین شرح انقلاب فرانسه در 1848 باعث شد که ایبسن اولین نمایشنامه ی خود را در سال 1850 بنویسد. اولین اثر ایبسن به نام کاتلین در زمانی که 22 ساله بود، منتشر شد. در همین ایام، کشمکش های سیاسی، ایبسن را به سمت سیاست کشاند. او عضو اتحادیه ی کارگران شد و مدتی با نوشتن مقالات سیاسی و هنری در انتشار چند روزنامه دست داشت.یک سال بعد، مدیر تماشاخانه ی شهر «برگن» شغلی به ایبسن داد. او در طول پنج سالی که در این تماشاخانه مشغول به کار بود، سفرهای بسیاری به کپنهاگ داشت و مطالعاتی در زمینه ی تئاتر به انجام رساند. ایبسن در این تئاتر با 145 نمایش همکاری کرد و در این مدت هیچ نمایشنامه ای ننوشت؛ ولی با تمرین در تئاتر، تجارب بسیار خوبی کسب کرد که بعدا در نمایشنامه نویسی به کمکش آمد.هنریک ایبسن، یکی از ستون های اصلی ادبیات مدرن نروژ است که تأثیر شگرفی بر نویسندگان بعد از خود گذاشته است.
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.