نقد و بررسی کتاب هالی
رمان «هالی» نوشته استیون کینگ، بازگشتی است به دنیای آشنا و در عین حال تلخ و پیچیده شخصیت هالی گیبنی؛ کارآگاه خصوصیای که پیشتر در آثاری چون «آقای مرسدس» و «بیگانه» حضوری پررنگ داشت. این بار، کینگ او را در مرکز داستانی مستقل قرار داده؛ داستانی که در ظاهر با ناپدید شدن چند نفر شروع میشود، اما خیلی زود به عمق تاریکی اخلاق، انحرافات فکری و رازهایی شوکهکننده فرو میرود. هالی، که با مجموعهای از زخمهای روانی بهجامانده از گذشتهاش زندگی میکند، درگیر پروندهای میشود که در ابتدا مانند یک ناپدیدشدن معمولی به نظر میرسد. زنی به نام پنی دال از او میخواهد تا دختر گمشدهاش، بانی، را پیدا کند. پلیس علاقهای به پیگیری پرونده نشان نمیدهد، چون همهچیز حاکی از این است که بانی بهصورت داوطلبانه ناپدید شده. اما رفتاری از مادر و نشانههایی پراکنده، کنجکاوی هالی را برمیانگیزد و او را وارد ماجرایی میکند که هر قدمش، زمینهساز کشف حقیقتی دهشتناک است. کینگ در این رمان، پرده از زندگی دکتر رودنی وامی و همسرش امیلی برمیدارد؛ زوجی بازنشسته، فرهنگی و محترم که سالها در جامعه علمی آمریکا فعالیت داشتهاند. آنچه در ابتدا چهرهای موجه و بیخطر از این دو نفر بهنظر میرسد، بهتدریج و با پیشروی هالی در تحقیقاتش، به تصویری از انحراف، جنون و توجیهات فلسفی-اخلاقی وامیدارانه برای اعمالی غیرقابلتصور بدل میشود. این زوج، بهنوعی نماینده آن بخش از جامعهاند که پشت نقابهای آکادمیک، قدرت، و احترام پنهان شدهاند، اما در درون، از مرزهای انسانیت عبور کردهاند. داستان در بستر دوران کرونا میگذرد؛ فضایی که کینگ بهخوبی از آن بهره میبرد تا انزوا، بیاعتمادی و فروپاشی نظم معمول زندگی را به شکل ملموستری در روایت دخیل کند. هراس از بیماری، نظریهپردازیهای بیپایه، و بحرانهای هویتی ناشی از فاصلهگذاری اجتماعی، همگی در فضای کلی داستان تنیده شدهاند. اما آنچه بیشتر از همه نفس را در سینه حبس میکند، نه ویروس، بلکه توانایی برخی انسانها برای مرتکب شدن به اعمال غیرقابلباور است؛ اعمالی که با خونسردی، منطقسازی میشوند. هالی در این مسیر، هم با پیچیدگیهای پرونده میجنگد و هم با زخمهای درونی خودش. رابطهاش با مادرش، تلاش برای حفظ سلامت روانی، و مبارزهای مداوم برای حفظ مرز میان خیر و شر، در لابهلای داستان بهخوبی گسترش یافتهاند. شخصیتپردازی او، نه بهعنوان یک قهرمان کلاسیک، بلکه بهعنوان انسانی آسیبدیده که با ترسها و تردیدهایش دستوپنجه نرم میکند، بعدی انسانی و باورپذیر به داستان بخشیده است.
«هالی» قصهای است درباره نویسنده کتاب وحشت پنهان در زندگی روزمره، درباره نویسنده کتاب انسانهایی که در ظاهر بیخطرند، اما در خلوت، مرزهای اخلاق را از میان برداشتهاند. استیون کینگ، با روایتی هوشمندانه و چندلایه، ما را وادار میکند تا به ماهیت شر از زاویهای متفاوت بنگریم؛ نه بهعنوان نیرویی فراطبیعی، بلکه بهعنوان امری انسانی، کاملا زمینی و در عین حال جدا تکاندهنده.
«هالی» قصهای است درباره نویسنده کتاب وحشت پنهان در زندگی روزمره، درباره نویسنده کتاب انسانهایی که در ظاهر بیخطرند، اما در خلوت، مرزهای اخلاق را از میان برداشتهاند. استیون کینگ، با روایتی هوشمندانه و چندلایه، ما را وادار میکند تا به ماهیت شر از زاویهای متفاوت بنگریم؛ نه بهعنوان نیرویی فراطبیعی، بلکه بهعنوان امری انسانی، کاملا زمینی و در عین حال جدا تکاندهنده.
درباره نویسنده کتاب استیون کینگ
استیون ادوین کینگ که به اختصار با نام استیون کینگ میان مردم شناخته می شود، نویسنده ی رمان و داستان های کوتاه است که در ۲۱ سپتامبر ۱۹۴۷ در ایالات پورتلند در آمریکا به دنیا آمد. استیون یکی از برترین نویسنده های قرن حاضر محسوب می شود. اغلب آثار کینگ در ژانر وحشت بوده و می توان گفت که او برترین نویسنده ی ژانر وحشت در حال حاضر به شمار می آید.کینگ در سال ۱۹۷۰ از دانشگاه شهر مین (مکان تولدش) فارغ التحصیل شد و از آن زمان به بعد شروع به نوشتن داستان نمود. ۴ سال بعد کینگ موفق به انتشار اولین رمان خود با نام کری شد. او در این مدت علاوه بر نویسندگی به شغل هایی مانند تدریس و نجاری و … هم مشغول بود و از این راه امرار معاش می کرد. با انتشار کتاب کری و استقبال خوانندگان از سبک نوشتاری کتاب، این نویسنده به سرعت به شهرت رسید، و محبوبیت داستان باعث شد تا دو سال بعد از انتشار فیلمی بر اساس داستان آن توسط برین دی پالما ساخته و روانه ی بازار شود.می توان این گونه بیان کرد که وی کار نویسندگی اش را با نوشتن داستان ها و رمان های کوتاه آغاز نمود و بعد از کسب شهرت، بیشتر برای روزنامه ها و مجله ها، داستان هایی را تألیف کرد که مشهورترین آن ها، سری قلعه ی تاریک است و پس از آن در سه دهه ی ۱۹۹۰، ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ بیشتر مشغول به نوشتن کتاب بوده است.

خلاصه هایی از کتاب هالی
هیچچیز به اندازهی عصبانیت حقیر نیست، عزیز دلم. تو عصبانی هستی و من فکر میکنم اون دختر هم این رو میدونه. احتمالا این رو هم میدونه که این عصبانیت تنها انتقامیه که ممکنه بتونه بگیره… .
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.