نقد و بررسی کتاب مهمان مامان
“مهمان مامان” از معروفترین داستانهای نوشته شده به قلم “هوشنگ مرادی کرمانی” است که داستان آن پیرامون خانوادهای در جنوب شهر شکل میگیرد. این خانواده، میزبانی عروس و دامادی را برعهده دارد که از فامیلهای نزدیکشان هستند و مادر خانواده دلش میخواهد که این پذیرایی به بهترین شکل ممکن صورت بگیرد.
“مهمان مامان” از “هوشنگ مرادی کرمانی” روایتی بلند است از همدلی، رفاقت و صمیمیت بین همسایگان مختلف و همچنین در خلال داستان، نشان میدهد که این افراد چطور در زمان سختی به داد هم میرسند و یکدیگر را یاری میدهند. این روایت ویژگیهای گوناگونی از شیوههای زندگی خانوادگی ایرانیان را به تصویر میکشد و داریوش مهرجویی، از معروفترین کارگردانان سینما، “مهمان مامان” را به فیلمی به همین نام تبدیل کرده که با استقبال خوبی از جانب تماشاگران مواجه شده است.
“هوشنگ مرادی کرمانی”، “مهمان مامان” را بر گفتگو و رشد شخصیت متمرکز نموده است. همه شخصیتها به خوبی توسعه یافتهاند و خواننده حس میکند که با آنها آشناست و از دوران قدیم با آنها دمخور بوده است. عناصر داستان جذاب هستند و نمایانگر بخشی از جامعه ما هستند، که با تمام ویژگیهای خوب یا بد، دوستداشتنی یا عصبیکنندهاش، متعلق به ما و فرهنگ کشورمان است. زبان و نوشتار “هوشنگ مرادی کرمانی” در “مهمان مامان” نیز دقیق و واقعی است و حکایت و شخصیتهای آن را پشتیبانی میکند و نحوه ارائه داستان بر اساس گفتگوی شخصیتها است. در نتیجه، به جای ادبیات رسمی و فخیم، از ادبیات کوچه بازاری بهره گرفته شده است. یکی از نقاط قوت داستان این است که با وجود تعدد شخصیت، نقد و بررسی آنها مختصر و بدون پیچیدگی صورت گرفته است. “مهمان مامان” داستانی است که فضای زیادی برای تفکر دارد و جهتگیری کنونی جامعه را بیشتر برجسته میکند.
“مهمان مامان” از “هوشنگ مرادی کرمانی” روایتی بلند است از همدلی، رفاقت و صمیمیت بین همسایگان مختلف و همچنین در خلال داستان، نشان میدهد که این افراد چطور در زمان سختی به داد هم میرسند و یکدیگر را یاری میدهند. این روایت ویژگیهای گوناگونی از شیوههای زندگی خانوادگی ایرانیان را به تصویر میکشد و داریوش مهرجویی، از معروفترین کارگردانان سینما، “مهمان مامان” را به فیلمی به همین نام تبدیل کرده که با استقبال خوبی از جانب تماشاگران مواجه شده است.
“هوشنگ مرادی کرمانی”، “مهمان مامان” را بر گفتگو و رشد شخصیت متمرکز نموده است. همه شخصیتها به خوبی توسعه یافتهاند و خواننده حس میکند که با آنها آشناست و از دوران قدیم با آنها دمخور بوده است. عناصر داستان جذاب هستند و نمایانگر بخشی از جامعه ما هستند، که با تمام ویژگیهای خوب یا بد، دوستداشتنی یا عصبیکنندهاش، متعلق به ما و فرهنگ کشورمان است. زبان و نوشتار “هوشنگ مرادی کرمانی” در “مهمان مامان” نیز دقیق و واقعی است و حکایت و شخصیتهای آن را پشتیبانی میکند و نحوه ارائه داستان بر اساس گفتگوی شخصیتها است. در نتیجه، به جای ادبیات رسمی و فخیم، از ادبیات کوچه بازاری بهره گرفته شده است. یکی از نقاط قوت داستان این است که با وجود تعدد شخصیت، نقد و بررسی آنها مختصر و بدون پیچیدگی صورت گرفته است. “مهمان مامان” داستانی است که فضای زیادی برای تفکر دارد و جهتگیری کنونی جامعه را بیشتر برجسته میکند.

خلاصه هایی از کتاب مهمان مامان
بهاره قرص ها و کپسول ها و شیشه های شربت را از پشت آینه شمعدان برداشت، ریخت تو کیسه پلاستیکی. گوش تیز کرد. صدایی شنید. صدای ماشین بود. تو کوچه پیچید، ایستاد
امیر، آمدند. بدو برو در را باز کن
صدای مادر از تو اتاق پشتی آمد
نه، نه، نرو. صبرکن
امیر گفت
حالا چه کار کنم؟ بروم یا نه؟
روی شیشه در اتاق روزنامه خیس کشید. مادر دستپاچه بود و حرص میخورد. از اتاق پشتی بیرون آمد. پارچه ای توری دستش بود
صبرکن، خودشان در میزنند. خدا کند زود نیایند. از باباتان که هنوز خبری نیست. کی بوده تلفن زدم به کارخانه شان که هر کاری دارد زمین بگذارد و بیاید.
جلوی پسر خاله و عروس بشقاب تخمه بود و توی شیرینی خوری شیرینی های تری که خودشان آورده بودند.بهاره سر خود شیرینی ها را گذاشته بود تو شیرینی خوری و آورده بود: – می خواستیم شیرینی بخریم. فکر کردیم این دور و برها شیرینی خوب نیست که قابل عروس خانم باشد. بابام دیر آمد وگرنه می رفت از خیابان های بالا شیرینی می خرید. دیدید چه قنادی هایی آن بالاهاهست! -ماشاالله چه سروزبانی داری، چه تعارف هایی بلدی! ما با این سن و سال از این چیزها بلد نیستیم. -استادش مامانش است. مامان کو؟ -تو حیاط با همسایه ها حرف می زند و کارهایی هم می کند. پسرخاله بلند شد: -خاله جان به زحمت افتاد. خاله جان، خاله جان! تو را خدا نمی خواهد زحمت بکشی. یک چیز مختصر و ساده می خوریم. ما که غریبه نیستیم.
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.