نقد و بررسی کتاب فلسفه ملال
کتاب فلسفه ملال، اثری نوشته ی لارس اسوندسن است که نخستین بار در سال 1999 به انتشار رسید.
شوپنهاور آن را «اشتیاقی رام شده بدون هیچ هدف خاص» توصیف کرده و داستایفسکی آن را «مصیبتی حیوانی و تعریف ناپذیر» خوانده است. با این وجود عده ی کمی از ما می توانیم توضیح دهیم که ملال دقیقاً چیست. کتاب فلسفه ملال، به یکی از اصلی ترین دغدغه های دنیای امروز می پردازد. این کتاب جذاب و ارزشمند، ماهیت ملال، سرچشمه ی این احساس، و چگونگی و چرایی تأثیر آن بر انسان ها را توضیح می دهد و این موضوع را مورد بررسی می کند که چرا به نظر می رسد نمی توانیم به خواست و اراده ی خودمان بر آن غلبه کنیم. لارس اسوندسن در این اثر، مباحثی از فلسفه، ادبیات، روانشناسی، الهیات و فرهنگ عامه را گرد هم می آورد و از نظرات مرتبط چهره های برجسته ای همچون فردریش نیچه، ساموئل بکت و اندی وارهول به بهترین شکل ممکن استفاده می کند.
شوپنهاور آن را «اشتیاقی رام شده بدون هیچ هدف خاص» توصیف کرده و داستایفسکی آن را «مصیبتی حیوانی و تعریف ناپذیر» خوانده است. با این وجود عده ی کمی از ما می توانیم توضیح دهیم که ملال دقیقاً چیست. کتاب فلسفه ملال، به یکی از اصلی ترین دغدغه های دنیای امروز می پردازد. این کتاب جذاب و ارزشمند، ماهیت ملال، سرچشمه ی این احساس، و چگونگی و چرایی تأثیر آن بر انسان ها را توضیح می دهد و این موضوع را مورد بررسی می کند که چرا به نظر می رسد نمی توانیم به خواست و اراده ی خودمان بر آن غلبه کنیم. لارس اسوندسن در این اثر، مباحثی از فلسفه، ادبیات، روانشناسی، الهیات و فرهنگ عامه را گرد هم می آورد و از نظرات مرتبط چهره های برجسته ای همچون فردریش نیچه، ساموئل بکت و اندی وارهول به بهترین شکل ممکن استفاده می کند.
درباره نویسنده کتاب لارس اسوندسن
لارس اسوندسن، زاده ی 16 سپتامبر 1970، فیلسوف و نویسنده ای نروژی است.اسوندسن، استاد دپارتمان فلسفه ی دانشگاه برگن در کشورش است. او چندین کتاب به رشته ی تحریر درآورده که همگی با بازخوردهای مثبتی رو به رو شده و به بیست و دو زبان ترجمه شده اند.
ویژگی های کتاب فلسفه ملال
- از کتاب های پرفروش در آمریکا و اروپا

گفت و شنودهایی درباره کتاب فلسفه ملال
شرحی هوشمندانه و سرگرم کننده از کسالت بارترین لحظات و اعصاب خردکن ترین روزهایمان.
Barnes & Noble
اثری جذاب.
Australian Journal of Anthropology
بسیار شگفت انگیز.
The Times
خلاصه هایی از کتاب فلسفه ملال
این را که امروزه ملال احتمالا گسترده تر از هر زمان دیگری است می توان با توجه به این نکته ثابت کرد که درمان های موهوم آن بیش از هر زمان دیگری است. علت اینکه می بینیم تعداد چیزهایی که جانشین معنا شده اند، افزایش یافته است این است که تعداد معناهایی که نیازمند جانشین هستند، بیشتر شده است. هنگامی که با فقدان معنای فردی رو به رو هستیم، باید با سرگرمی های مختلف، یعنی معناهای جعلی، به دنبال خلق جایگزینی برای آن باشیم. یا پرستش شخصیت های مشهور را در نظر بگیرید که باعث می شود مردمی که زندگی خودشان از هرگونه معنایی تهی است، کاملا مجذوب زندگی دیگران شوند. آیا شیفتگی ما به چیزهای عجیب و غریب، که رسانه های جمعی هر روز به آن دامن می زنند، ثمره ی آگاهی ما از این ملال نیست؟ هجوم سراسیمه به سرگرمی ها دقیقا ترس از خلأ بزرگی را نشان می دهد که پیرامونمان را احاطه کرده است.
تقریبا همه ی کسانی که از ملال می گویند، آن را شر می دانند، اگرچه استثناهایی هم هست. یوهان گئورگ هامان، خود را عاشق ملال می نامد و هنگامی که دوستانش او را برای بطالتش به باد انتقاد گرفتند، پاسخ داد که کار کردن آسان است و بیکارگی واقعا برای انسان دشوار است.
شوپنهاور این ملال را همچون «هوس های بی مزه ی بی هدف» توصیف می کند. در ملال عمیق، هیچ چیزی برای انسان خواستنی نیست. در این حالت، دنیا افسرده و مرده است. کافکا در خاطراتش گلایه می کند که چیزی را تجربه کرده که «انگار هرچه داشتم مرا ترک گفته است، و حتی اگر همه ی آن ها نیز بازگردند، کافی نخواهد بود».
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.