نقد و بررسی کتاب فاشیسم
کتاب «فاشیسم» اثر اینیاتسیو سیلونه مدخلی جامع و کلاسیک برای درک و فهم ریشهها و نحوۀ توسعه و گسترش فاشیسم در ایتالیا است که منعکس کننده تعامل عمیق سیلونه با ایدئولوژی های سیاسی زمانهاش و گذار او از مکتب کمونیسم به یک فرد منتقد رژیم های توتالیتر است. سیلونه، با نام اصلی ثانینو ترانکویلی، نویسنده و فعال سیاسی ایتالیایی بود. دوران ابتدایی زندگی او شامل تراژدی های شخصی و تحولات سیاسی بود. او پدر و مادر خود را در زلزله 1915 مارسیکا از دست داد و بعدها به طور فعال در جنبش های سوسیالیستی و کمونیستی شرکت کرد. سرخوردگی او از پاکسازی های استالینیستی باعث شد تا در سال 1930 از حزب کمونیست جدا شود. این کتاب وی، به عنوان تحلیلی جامع از ظهور فاشیسم در ایتالیا ساخته شده است. سیلونه شرایط اجتماعی-سیاسی و اقتصادی را بررسی میکند که ظهور فاشیسم را تسهیل کرد و درک دقیقی از ریشهها و جذابیت آن برای مردم ارائه میدهد. او در این کتاب ابتدا به خاستگاههای فاشیسم ایتالیا می پردازد. در این راستا او بحران اقتصادی پس از جنگ جهانی اول، ترس از سوسیالیسم و شکست دولت های لیبرال در رسیدگی به نیازهای طبقه کارگر را به عنوان عوامل ظهور فاشیسم مورد بحث قرار می دهد. پس از این، او به سراغ توضیح ایدئولوژی فاشیسم می رود و تاکید آن بر ناسیونالیسم، میلیتاریسم و ضد کمونیسم را شرح می دهد و تکنیکهای تبلیغاتی مورد استفاده فاشیستها را برای جلب حمایت و حفظ کنترل، تحلیل میکند. این کتاب همچنین به بررسی تأثیر فاشیسم بر جامعه ایتالیا از جمله تأثیرات آن بر اقتصاد، فرهنگ و آزادی های فردی می پردازد. سیلونه راه هایی را توضیح می دهد که فاشیسم به دنبال تغییر شکل هویت ایتالیایی و سرکوب مخالفان خود بود، شامل خشونت، ارعاب و اتحاد با نیروهای محافظه کار. انتقاد سیلونه از فاشیسم به دلیل اعتقاد او به اهمیت آزادی فردی و عدالت اجتماعی است. سیلونه در سرتاسر کتاب بر لزوم وجود یک شهروند هوشیار و آگاه برای جلوگیری از ظهور رژیم های استبدادی تاکید می کند. این کتاب نه تنها یک گزارش تاریخی، بلکه فراخوانی عملی برای کسانی است که متعهد به دفاع از آزادی و عدالت هستند نیز می باشد.
درباره نویسنده کتاب اینیاتسیو سیلونه
سیلونه دوران کودکی را با فقر و تنگدستی گذراند و در زمینلرزه سال ۱۹۱۵ ایتالیا پدر و مادر و پنج برادر خود را از دست داد. در ۱۹۲۱ به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و با دستگاه فاشیستی موسولینی به مبارزه پرداخت. در ۱۹۲۷ سفری به شوروی کرد و پس از بازگشت از آن سفر مانند همکاران دیگر خود آندره ژید و آرتور کوستلر و غیره راه مستقلی در پیش گرفت، چنانکه در ۱۹۳۰ از حزب کمونیست استعفا داد. وی به علت فعالیتهای سیاسی ناگزیر شد در ۱۹۳۰ به سویس بگریزد و شاهکارهای خود مانند «نان و شراب» و «فانتامارا» و «دانه زیر برف» و «یک مشت تمشک» و «رازلوک» و «روباه و گلهای کاملیا» را در آن دیار به رشته تحریر کشید. سیلونه در زمان جنگ جهانی دوم به وطن خود بازگشت و در نهضت زیرزمینی ضد فاشیسم علیه حکومت موسولینی مبارزه کرد.
در سال ۲۰۰۰ دو تاریخنگار ایتالیایی به نامهای داریو بیوکا و مائورو کانالی اسنادی را منتشر کردند که نشان میداد سیلونه از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۰ با نام مستعار سیلوستره برای پلیس فاشیستی ایتالیا خبرچینی میکردهاست. انتشار این اسناد جنجال فراوانی برانگیخت. مطابق این اسناد پیوستن سیلونه به حزب کمونیست به قصد نفوذ در این سازمان بود، و او در دستگیری بخشی از رهبران حزب کمونیست نقش مهمی ایفا کرد.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.