کتاب ظلمت آشکار
(خاطرات افسردگی)
Darkness Visible
نویسنده کتاب
ویلیام استایرن
ناشر کتاب
انتشارات ماهی
مترجم کتاب
افشین رضاپور
ویژگی های کتاب ظلمت آشکار
کد کتاب:
15171
شابک:
978-9649971735
قطع:
پالتویی
تعداد صفحه:
72
سال انتشار شمسی:
1402
سال انتشار میلادی:
1990
نوع جلد:
شومیز
سری چاپ:
7
نحوه ارسال
بازه ارسال: بین ۷ تا ۱۰ “روز کاری”
دسته بندی های موضوعی کتاب ظلمت آشکار
معرفی کتاب ظلمت آشکار
به فروشگاه اینترنتی کتاب بوک از ما خوش آمدید! دنیایی از کتاب های متنوع و جذاب در انتظار شماست. شما میتوانید معرفی محصول مورد نظرتان رو در ادامه بخونید.
نقد و بررسی کتاب ظلمت آشکار
نویسنده ی کتاب در مورد کتابش نوشته است:
” این کتاب برمبنای یکی از سخنرانیهای من شکل گرفت که در ماه مه ۱۹۸۹ در بالتیمور ایراد کردم، در کنفرانس اختلالات عاطفی که بخش روان پزشکی دانشگاه جانز هاپکینز متولی اش بود. صورت مفصل آن در دسامبر همان سال در مجله Fair Vanity منتشر شد. ابتدا قصد داشتم مطلب را با روایت سفرم به پاریس شروع کنم، سفری که به دلیل تشدید بیماری افسردگی ام اهمیت به سزایی برایم داشت، ولی به رغم فضای استثنایی و فراوانی که مجله در اختیارم گذاشت، محدودیت ناگزیری وجود داشت و ناچار شدم این بخش را به دلیل موضوعات دیگری که قصد مطرح کردنشان را داشتم، حذف کنم. در این نسخه آن بخش را به جای آن در آغاز کتاب برگردانده ام. به غیر از چند تغییر و بعضی اضافات اندک، باقی متن همان است که قبلا بود.”
درباره نویسنده کتاب ویلیام استایرن

گفت و شنودهایی درباره کتاب ظلمت آشکار
گزارشی دلخراش و در عین حال امیدوارکننده از یک بیابان روانی که در آن از هر ده آمریکایی یک نفر ناپدید می شود… روشنگر… جذاب.
قانع کننده … دلخراش … پرتره واضح از یک اختلال ناتوان کننده … آرامش تجربه مشترک را ارائه می دهد.
خلاصه هایی از کتاب ظلمت آشکار
در پاریس، اواخر شبی سرد در اکتبر سال 1985، اولین بار بود که کاملا فهمیدم کشمکشم با اختلال ذهنی، که ماه ها به خود مشغولم کرده بود، مصیبت بار شده است. لحظة مکاشفه زمانی بود که ماشین را به خیابان باران خورده لغزنده ای راندم که زیاد از شانزلیزه دور نبود و تابلوی نئونی که رویش نوشته بود هتل واشنگتن و نور خفیفی داشت را رد کردم. تقریبآ سی و پنج سال می شد که آن هتل را ندیده بودم – از بهار سال 1952، که چند شب اول اقامتم در پاریس را در آن جا گذراندم. در اولین ماه های سفر یک ساله ام، با قطار از کپنهاگ به پاریس آمده بودم و مأمور آژانس مسافرتی نیویورک همین طور اتفاقی هتل واشنگتن را برایم در نظر گرفته بود. آن روزها این هتل یکی از مهمانسراهای ساده و نمور پرشماری بود برای توریست ها، به خصوص توریست های امریکایی که آدم های متوسط الحالی بودند و اگر شباهتی به من داشتند که در آغاز فرانسوی ها و خل بازیهای مضحکشان اعصابم را خرد می کرد. همیشه به یادشان می ماند که چطور بیده عجیب و غریبی همین طور وسط اتاق خواب بی روح قرار گرفته بود و توالت در انتهای راهروی کم نوری قرار داشت و عملا شکاف میان فرهنگ گل وانگلوساکسون را نشان می داد.
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.