نقد و بررسی کتاب زندگی دومت زمانی آغاز می شود
کتاب زندگی دومت زمانی آغاز می شود که می فهمی فقط یک زندگی داری، رمانی نوشته ی رافائل ژیوردانو است که اولین بار در سال 2015 انتشار یافت. زنی پاریسی به نام کامیل، در سی و هشت سالگی، همه ی چیزهایی را که برای خوشبختی به آن ها نیازمند است، در اختیار دارد، یا این که حداقل این طور به نظر می رسد: شغلی خوب، همسری مهربان، پسری شگفت انگیز. پس چرا او احساس می کند که انگار خوشبختی از میان انگشتانش سر خورده و رفته است؟ تمام چیزی که کامیل می خواهد، یافتن مسیری به سوی لذت و رضایت است. وقتی کلود، مردی فرانسوی که به «شان کانری» شباهت دارد و یک «روتین شناس» است، توصیه ی منحصر به فرد خود را برای رسیدن به مسیر خوشبختی به او ارائه می کند، کامیل این فرصت را مغتنم می شمرد و وارد راهی دگرگون کننده می شود.
درباره نویسنده کتاب رافائل ژیوردانو
رافائل ژیوردانو یک رمان نویس فرانسوی است که در پاریس متولد شده است. رمان زندگی دوم شما … از سپتامبر 2017 فراتر رفت، بعد از انتشار آن در قالب جیبی، بیش از 580،000 فروش غیر از جیبی و بیش از 100000 نسخه در خارج از کشور فروخته شد، در سپتامبر 2017، از میلیون ها نسخه فروخته شد.
ویژگی های کتاب زندگی دومت زمانی آغاز می شود
- پرفروش ترین رمان فرانسه در سال 2017

گفت و شنودهایی درباره کتاب زندگی دومت زمانی آغاز می شود
داستانی سریع و نشاط بخش درباره ی یافتن خوشبختی.
Kirkus Reviews
این رمان جذاب، انتخابی عالی برای هر کسی است که احساس می کند در حال سپری کردن زندگی ای که می توانسته داشته باشد، نیست.
Hello Giggles
بامزه، شیرین و با چندین نکته ی مهم برای داشتن زندگی خوب.
Good Housekeeping
خلاصه هایی از کتاب زندگی دومت زمانی آغاز می شود
می دانید، روزمرگی در نگاه اول، بیماری بی خطری به نظر می رسد، ولی ممکن است آسیب های بزرگی به افراد وارد کند: باعث شیوع مصیبت زندگی، سونامی ابهام روحی، و بادهای مالیخولیایی فاجعه آمیز می شود. خیلی زود لبخند در معرض انقراض قرار می گیرد! نخندید، این حقیقت دارد! در ضمن، همه ی این ها هنوز بدون در نظر گرفتن اثر پروانه ای است. این پدیده هرچه بیشتر گسترش یابد، به افراد بیشتری آسیب می زند… روزمرگی ای که خوب مهار نشده باشد می تواند سطح اخلاق کشور را به طور محسوسی کاهش دهد.
قطره های باران درشت و درشت تر می شد و شیشه ی جلو ماشینم را لگدمال می کرد. برف پاک کن می رفت و می آمد و من که دست هایم روی فرمان خشک شده بود، یکسر خودخوری می کردم. کمی بعد باران چنان شدید شد که بی اختیار پایم را از روی پدال برداشتم. چیزی نمانده بود تصادف کنم! آیا طبیعت علیه من متحد شده؟ نکنه من رو با نوح اشتباه گرفته؟ این دیگه چه بارون سیل آساییه؟
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.