نقد و بررسی کتاب رساله منطقی-فلسفی
لودویگ ویتگنشتاین ، فیلسوف اتریشی (1951-1889)و شخصیتی بسیار تأثیرگذار بر فلسفه قرن 20 بود. این فیلسوف جسور و رادیکال در «رساله فلسفی-منطقی» مجموعه ای از گزاره های دقیق و شماره گذاری شده در مورد رابطه بین زبان ، منطق و واقعیت را با استفاده از یک سیستم شماره گذاری برای نشان دادن روابط تو در تو بین گزاره ها ایجاد می کند.این نسخه که یکی از کارهای مهم در زمینه فلسفه است و بدون تردید با مقدمه درخشان برتراند راسل ، تاثیر او دو چندان خواهد بود، اولین بار در سال 1922 منتشر شد ، که ویتگنشتاین خود در تهیه نسخه خطی انگلیسی زبان آن کمک کرد. دانشجویان فلسفه و کسانی که شیفته تاریخ ایده ها هستند می توانند دانش و یافته های پیشین ذهن خود را به واسطه مباحث مطرح شده در این جستار عمق دهند.
اگر به دنبال پاسخ این سوال بغرنج هستید که چطور می شود به واسطه زبان، ایده ها را بیان کرد؟ سریع به سراغ ویتکنشتاین بروید. او شما را در دالانی از روابط گسترده زبانی قرار می دهد که نحوه کارکرد آن برایتان مشخص خواهد شد. اما نه ساده انگارانه مانند زبان شناسان معاصر. او شما را با یک بحث فلسفی عمیق رو به رو می کند.
اگر به دنبال پاسخ این سوال بغرنج هستید که چطور می شود به واسطه زبان، ایده ها را بیان کرد؟ سریع به سراغ ویتکنشتاین بروید. او شما را در دالانی از روابط گسترده زبانی قرار می دهد که نحوه کارکرد آن برایتان مشخص خواهد شد. اما نه ساده انگارانه مانند زبان شناسان معاصر. او شما را با یک بحث فلسفی عمیق رو به رو می کند.
درباره نویسنده کتاب لودویگ ویتگنشتاین
لودویگ یوزف یوهان ویتگنشتاین (Ludwig Josef Johann Wittgenstein) (زادهٔ ۲۶ آوریل ۱۸۸۹ در وین، اتریش – درگذشتهٔ ۲۹ آوریل ۱۹۵۱ در کمبریج، انگلستان) فیلسوف نامدار اتریشی قرن بیستم بود که بابهای زیادی را در فلسفهٔ ریاضی، فلسفهٔ زبان، و فلسفهٔ ذهن گشود. از سال ۱۹۲۹ تا ۱۹۴۷، ویتگنشتاین در دانشگاه کمبریج تدریس کرد. فلسفه ویتگنشتاین، پژواکی از تحولات زبانی است که از اواخر سده نوزدهم، پدیدار گشت. زبان در این دوره، نخست، تبدیل به موضوعی فلسفی شد و سپس با رویکرد تألیفی، ظهور کرد که امروزه از آن، به فلسفه زبان، تعبیر میکنیم. در فلسفه ویتگنشتاین هر دو کارکرد زبان شکل میگیرد. او در رساله منطقی- فلسفی که به سال ۱۹۲۱ انتشار داد، از «نظریه تصویری زبان» سخن میگوید اما در دوره فترت که فلسفه را رها کرد، به نظریه دوم میاندیشید و با بازگشت به فلسفه، پژوهشهای فلسفی را تدوین کرد که دو سال پس از درگذشت وی به سال ۱۹۵۳ منتشر شد.
ویتگنشتاین تنها فیلسوفی است که تمامی آرا و آثار وی بر محور زبان استوار است. او معتقد است که تمام فلسفه نقادی زبان است. در هر دو دوره مقصد و غرض وی فهم ساختار و حدود زبان استوار است وی در دوره نخست معتقد است که ساختار واقعیت، ساختار زبان را تعیین میکند و زبان نمیتواند جهان و واقعیت را برتاباند. این نظریه آن چنان ژرف صورتبندی و معماری شده بود که برتراند راسل را نیز به وجد آورده بود. ویتگنشتاین در مرحله دوم تأمل فلسفی خود، از رهیافت نخست انتقاد و آن را طرد میکند و نظریه «زبان، بنیاد جهان» را طرح کرد و از زبان به مثابه دانش و ابزار فاهمه و نه صرف ابزار و میانجی سخن گفت.
ویتگنشتاین معتقد بود که زبان ذاتاً سرشت تصویری دارد و ساختار عالم، ساختار آن را تعیین میکند. فلسفه را نیز فعالیتی نقادی میداند که وظیفه آن روشنساختن اندیشههاست. اما در دوره متاخر از این عقیده صرف نظر کرد و اعتقاد داشت که زبان همچون ابزار است و برای فهم معنای زبان بایستی به کاربرد آن در زندگی مردم توجه کنیم. در این دوره او قایل بود که ساختار زبان ما بیانگر نحوه اندیشه ما در خصوص عالم واقعی است و فلسفه در نظر او نوعی درمانگری است و فیلسوف کسی است که بیماریهای فهم انسان را علاج میکند.
ویتگنشتاین تنها فیلسوفی است که تمامی آرا و آثار وی بر محور زبان استوار است. او معتقد است که تمام فلسفه نقادی زبان است. در هر دو دوره مقصد و غرض وی فهم ساختار و حدود زبان استوار است وی در دوره نخست معتقد است که ساختار واقعیت، ساختار زبان را تعیین میکند و زبان نمیتواند جهان و واقعیت را برتاباند. این نظریه آن چنان ژرف صورتبندی و معماری شده بود که برتراند راسل را نیز به وجد آورده بود. ویتگنشتاین در مرحله دوم تأمل فلسفی خود، از رهیافت نخست انتقاد و آن را طرد میکند و نظریه «زبان، بنیاد جهان» را طرح کرد و از زبان به مثابه دانش و ابزار فاهمه و نه صرف ابزار و میانجی سخن گفت.
ویتگنشتاین معتقد بود که زبان ذاتاً سرشت تصویری دارد و ساختار عالم، ساختار آن را تعیین میکند. فلسفه را نیز فعالیتی نقادی میداند که وظیفه آن روشنساختن اندیشههاست. اما در دوره متاخر از این عقیده صرف نظر کرد و اعتقاد داشت که زبان همچون ابزار است و برای فهم معنای زبان بایستی به کاربرد آن در زندگی مردم توجه کنیم. در این دوره او قایل بود که ساختار زبان ما بیانگر نحوه اندیشه ما در خصوص عالم واقعی است و فلسفه در نظر او نوعی درمانگری است و فیلسوف کسی است که بیماریهای فهم انسان را علاج میکند.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.