کتاب دفتر خاطرات
The Notebook
نویسنده کتاب
نیکلاس اسپارکس
ناشر کتاب
انتشارات کتابسرای تندیس
مترجم کتاب
طاهره صدیقیان
ویژگی های کتاب دفتر خاطرات
کد کتاب:
29222
شابک:
978-9648944037
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
184
سال انتشار شمسی:
1404
سال انتشار میلادی:
1996
نوع جلد:
شومیز
سری چاپ:
5
220,000 تومان
در صورت عدم موجودی و یا تغییر قیمت این محصول، قبل از ارسال با خریدار هماهنگ میگردد.
نحوه ارسال
بازه ارسال: بین ۷ تا ۱۰ “روز کاری”
دسته بندی های موضوعی کتاب دفتر خاطرات
معرفی کتاب دفتر خاطرات
به فروشگاه اینترنتی کتاب بوک از ما خوش آمدید! دنیایی از کتاب های متنوع و جذاب در انتظار شماست. شما میتوانید معرفی محصول مورد نظرتان رو در ادامه بخونید.
نقد و بررسی کتاب دفتر خاطرات
هر از چند گاهی یک داستان عاشقانه چنان قلب و روح خوانندگان را گرفتار می کند که به پدیده ای فراتر از داستان تبدیل می شود. در واقع به تجربه ای تبدیل می شود که تا ابد آن را به خاطر می آورند. “دفتر خاطرات” نوشته ی ” نیکلاس اسپارکس”، چنین داستانی است. این کتاب نکوداشتی از عشق و اشتیاق است که چطور می تواند از قید و بند سن و سال رها شده و به پدیده ای جاودانه تبدیل شود. “دفتر خاطرات” داستانی است پر از لبخند و اشک که باعث می شود مخاطب بار دیگر به عشق ایمان پیدا کند.
مرد سی و یک ساله ای به نام نوآ بعد از جنگ جهانی دوم به منطقه ی ساحلی کارولینای شمالی بازگشته و دائما با تصویر دختری که سال ها قبل از دست داد، دست و پنجه نرم می کند. آلی، دختری از طبقه ی طراز اول اجتماع که بیست و نه ساله دارد نیز در شرف ازدواج با یک وکیل ثروتمند است اما نمی تواند فکر پسری که مدت ها پیش قلبش را ربود از سرش بیرون کند. آن ها سال ها قبل، با یک عشق آتشین نافرجام از هم جدا شده اند و حالا بعد از مدت ها یکدیگر را یافته اند. این چنین “دفتر خاطرات”، داستانی از پایداری عشق و علاقه آغاز می شود که می تواند تراژدی را به پیروزی بدل ساخته و حتی معجزه کند.
درباره نویسنده کتاب نیکلاس اسپارکس

گفت و شنودهایی درباره کتاب دفتر خاطرات
داستانی کلاسیک از دلباختگی.
کتابی که یک شبه آن را خواهید خواند. اگر نیاز دارید که درست و حسابی گریه کنید، دفتر خاطرات کتاب مد نظر شماست.
روایتی از معجزه ی پایدار عشق که به مراتب از فیلم پل های مدیسون کانتی از رابرت جیمز والر، عاشقانه تر بود.
خلاصه هایی از کتاب دفتر خاطرات
من کی هستم ؟و این قصه چه پایانی خواهد داشت؟
خورشید طلوع کرده و من کنار پنجره غبارالودی که نقش زندگی از ان رخت بر بسته است،نشسته ام.امروز پیراهن و شلوار کلفتی به تن دارم.شال گردنی دور گردنم پیچیده و ژاکتی را که سی سال پیش دخترم برای تولدم بافته بود،پوشیده ام.
درجه حرارت شوفاژ اتاقم روی اخرین درجه است و بخاری کوچکی نیز درست پشت سرم قرار دارد که با ناله و سر و صدا،حرارت را مانند اتشی که از دهان اژدهای افسانه ها بیرون می اید،به اطراف می پراکند.با این حال،سر تا پایم از شدت سرمایی که از بدنم بیرون نمی رود،می لرزد.
سرمایی که هشتاد سال است در وجودم ماوا گرفته است.هشتاد سال،بله،هشتاد سال،اگرچه باور کردن ان برایم دشوار است،تعجب می کنم که از زمان ریاست جمهوری جرج بوش هرگز گرم نشده ام.دلم می خواهد بدانم تمام هم سن و سال های من همین طور هستند یا نه.
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.