کتاب جادوی چپکی – اردوی شبانه
جلد چهارم
Dragon Overnight
نویسنده کتاب
سارا ملانسکی
ناشر کتاب
انتشارات پرتقال
مترجم کتاب
مهناز بهرامی
ویژگی های کتاب جادوی چپکی – اردوی شبانه
کد کتاب:
13379
شابک:
978-6004621861
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
128
سال انتشار شمسی:
1404
سال انتشار میلادی:
2018
نوع جلد:
شومیز
سری چاپ:
5
199,000 تومان
در صورت عدم موجودی و یا تغییر قیمت این محصول، قبل از ارسال با خریدار هماهنگ میگردد.
نحوه ارسال
بازه ارسال: بین ۷ تا ۱۰ “روز کاری”
دسته بندی های موضوعی کتاب جادوی چپکی – اردوی شبانه
معرفی کتاب جادوی چپکی – اردوی شبانه
به فروشگاه اینترنتی کتاب بوک از ما خوش آمدید! دنیایی از کتاب های متنوع و جذاب در انتظار شماست. شما میتوانید معرفی محصول مورد نظرتان رو در ادامه بخونید.
نقد و بررسی کتاب جادوی چپکی – اردوی شبانه
در کتاب جادوی چپکی – اردوی شبانه اثر سارا ملانسکی داستان دانش آموزانی از یک مدرسه جادوگری که سفری را پشت سر می گذارند روایت شده است.
نوری هوراس می تواند خودش را به یک بچه گربه تبدیل کند. اما گاهی اوقات کمی جادوی اژدها اضافه می کند و خوب ، به طور تصادفی به یک بادگیر تبدیل می شود. اوه؟ دوست او آندرس پادیلو می تواند پرواز کند. . ..
نوری و آندرس با سایر بچه هایی که جادوی غیرمعمول دارند در یک کلاس سحر و جادو هستند. اکنون آنها اولین سفر خود را پشت سر گذاشتند! در پناهگاه اژدها ، نوری ، آندرس و همکلاسی های آنها با اژدها شنا می کنند ، با اژدها پرواز می کنند و اژدها را تغذیه می کنند. حتی جایی وجود دارد که آنها می توانند یک اژدها تازه متولد شده را ببینند.
بچه های این کلاس تنها کسانی نیستند که ازپناهگاه اژدها بازدید می کنند. دانش آموزان دیگری نیز در آنجا هستند. دانش آموزان مدرسه دیگری که جادوی “عادی” آموزش می بینند. آنها با یکدیگر با اژدها آموزش امداد و نجات، آتش نشانی و کارهای دیگری انجام می دهند. گاهی اوقات با یکدیگر دعوا و زمانی با یکدیگر دوستانه به دنبال ماجراجویی می روند..
درباره نویسنده کتاب سارا ملانسکی

گفت و شنودهایی درباره کتاب جادوی چپکی – اردوی شبانه
یک داستان سرگرم کننده در مورد قدرتهای جادویی که به طنز آغشته اند.
داستان خلاقانه با ترکیبی ماهرانه و متعادل از جلوه ها و شوخ طبعی ها. . . . جذاب ، دلچسب و جادویی.
خلاصه هایی از کتاب جادوی چپکی – اردوی شبانه
یکی از پسرها گفت: «من واقعا کیف کردم.» آن پسر، پوستش سفید و برعکس فیبی ریزه میزه بود. «بهتر بگم با دیدنت مغزم سوت کشید.»
آندرس نمی توانست باور کند. این بچه ها فکر می کردند او یک پروازی ماهر است.
یک پروازی فوق العاده.
شاید هم واقعا همین طور بود. او به راحتی می توانست بیشتر از یک متر بالا برود. خیلی از کلاس پنجمی ها را می شناخت که نمی توانستند این کار را بکنند. تازه، پروازی ها خیلی زود هم خسته می شدند، ولی آندرس بدون هیچ تلاشی بالا می ماند. او حتی موقع خواب هم توی هوا معلق بود. توی آن سالن سقف بلند شگفت انگیز هم که فهمیده بود چه طور تاب بازی کند و خودش را برعکس کند. انگار داشت چیزهای شدنی جدید و حیرت انگیزی کشف می کرد.
ولی چیزی که این بچه های جدید از آن خبر نداشتند، این بود که آندرس دیگر نمی توانست پایین بیاید.
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.