کتاب تعلیق
The Reprieve
نویسنده کتاب
ژان پل سارتر
ناشر کتاب
انتشارات نشر چشمه
مترجم کتاب
حسین سلیمانی نژاد
ویژگی های کتاب تعلیق
کد کتاب:
13608
شابک:
978-6220100225
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
478
سال انتشار شمسی:
1403
سال انتشار میلادی:
1945
نوع جلد:
شومیز
سری چاپ:
6
490,000 تومان
در صورت عدم موجودی و یا تغییر قیمت این محصول، قبل از ارسال با خریدار هماهنگ میگردد.
نحوه ارسال
بازه ارسال: بین ۷ تا ۱۰ “روز کاری”
دسته بندی های موضوعی کتاب تعلیق
معرفی کتاب تعلیق
به فروشگاه اینترنتی کتاب بوک از ما خوش آمدید! دنیایی از کتاب های متنوع و جذاب در انتظار شماست. شما میتوانید معرفی محصول مورد نظرتان رو در ادامه بخونید.
نقد و بررسی کتاب تعلیق
داستان این رمان در سپتامبر سال 1938 اتفاق می افتد؛ زمانی پرتلاطم که در طول آن، تمام اروپا منتظر نتیجه ی کنفرانسی در مونیخ است که مشخص خواهد کرد آیا جنگی در کار خواهد بود یا خیر. در پاریس هم مردم به انتظار نشسته اند و در میان آن ها، متیو، ژاک و فیلیپ به چشم می خورند که هر کدام در حال دست و پنجه نرم کردن با روابط عشقی، تردیدها و خشم های مختص به خود هستند و هیچ کدامشان، آمادگی رفتن به جبهه های جنگ را ندارند. کتاب تعلیق با پرداختن به مکان ها و شخصیت هایی مختلف تلاش می کند تا کُلاژی هنرمندانه از امیدها، ترس ها و خودفریبی های مردمان یک قاره خلق کند؛ مردمی که خطر وقوع جنگی خانمان سوز را از هرچیزی به خود نزدیکتر می بینند.
درباره نویسنده کتاب ژان پل سارتر
ویژگی های کتاب تعلیق
- ژان پل سارتر برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 1964

گفت و شنودهایی درباره کتاب تعلیق
تصویری خارق العاده از زندگی در فرانسه.
درخشان.
تصویری درخشان از فرانسه در آستانه ی جنگ.
خلاصه هایی از کتاب تعلیق
در ساعت پانزده و سی دقیقه، ماتیو هنوز در مرز آینده ای وحشتناک را انتظار می کشید؛ در ساعت شانزده و سی دقیقه، میلان دیگر آینده ای نداشت. پیرمرد از جا برخاست، با پاهای خشکیده و گام هایی شمرده و موقر طول اتاق را پیمود و گفت: «آقایان!» و لبخند پریده رنگی زد. اسناد را روی میز گذاشت، اوراق را یکی یکی با مشت نیمه بسته اش صاف کرد. میلان مقابل میز ایستاده بود؛ اسناد باز شده، تمامی عرض رومیزی مشمایی را می پوشاند. میلان برای هفتمین بار این عبارات را مرور کرد: «رئیس جمهور و همصدا با او، هیئت دولت، در مورد مبنای جبهه گیری برای آینده، چاره ای جز پذیرش پیشنهاد دو ابرقدرت نداشتند، چاره ای نیست، چون تنها مانده ایم.» نوویل هندرسون و هوراس ویلسون به میز نزدیک شده بودند. پیرمرد به آنان رو کرد و با حالت سرخورده و بی هیجانی گفت: «آقایان این تنها کاری است که می توانیم بکنیم»، و میلان می اندیشید که: «کار دیگری نمی شد کرد.» صدای همهمه هایی از پنجره شنیده می شد و میلان در این اندیشه بود که «ما تنها مانده ایم.» صدای جیغ مانندی از خیابان به گوش رسید: «زنده باد هیتلر!»
بعضی ها هستند که غیر از جان شان چیزی ندارند… هیچ کسی هم برای آن ها کاری انجام نمی دهد… هیچ کسی… هیچ حکومتی… هیچ رژیمی.
انسان همیشه نوعی تأثر شرم آور و اشباع نشده را در گوشه ای از اعماق وجود خویش حفظ می کند. تأثری که صبورانه منتظر یک خاکسپاری، یک مجلس یادبود یا یک ازدواج می ماند تا سرانجام اشک هایی را به دست آورد که هیج گاه جرأت ابرازش را نداشته است.
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.