نقد و بررسی کتاب آتش بس
«آتشبس» جلد دوم از خاطرات قدرتمند پریمو لوی است؛ اثری که در سال ۱۹۶۳ توسط انتشارات Einaudi منتشر شد. این کتاب ادامه روایت لوی پس از آزادی از جهنم آشویتس را دنبال میکند و در همان سال انتشار، جایزه معتبر کمپیلو را به دست آورد. اگرچه این اثر در پی خاطرات تاریک و دلخراش لوی در اگر این یک مرد است میآید، اما لحنی متفاوت دارد: روایتی از سفری پر فراز و نشیب به سوی بازگشت، ادیسهای انسانی در اروپای آشفتهی پس از جنگ. «آتشبس» در ژانر خاطرات تاریخی جای میگیرد، اما فراتر از ثبت وقایع، تجربهای ادبی و عمیق از زندگی بازماندهای است که در مسیر خانه، بار دیگر به جهان و انسانها چشم میدوزد. لحن لوی در این اثر از واقعگرایی دقیق و توصیف جزئیات تا لحظاتی از طنز و شگفتی انسانی در نوسان است. همین ترکیب است که کتاب را از خاطرهای صرف فراتر میبرد و به روایتی زنده و چندوجهی تبدیل میکند: هم گزارشی مستند، هم سفرنامهای ادبی و هم تأملی فلسفی در باب رنج، بقا و بازسازی معنا.
پس از آزادسازی آشویتس در ژانویه ۱۹۴۵ توسط ارتش سرخ، لوی و همراهانش خود را آزاد مییابند اما بیخانمان، بیمار و سرگردان؛ در میانهی قارهای که از هم پاشیده است. مسیر بازگشت آنها به تورین، خانه لوی، به سفری عجیب و طولانی بدل میشود: عبور از لهستان، اتحاد جماهیر شوروی، رومانی، مجارستان، اتریش و آلمان، با قطارهای شکسته، گاری و حتی گاه پیاده. در این مسیر، لوی با شخصیتهایی آشنا میشود که هر یک نمونهای از تابآوری و پیچیدگی انسان پس از جنگ هستند: موردو ناحوم، یهودی یونانی شوخطبع و سرسخت؛ چزاره، ایتالیایی زرنگ و پرحیله در هنر بقا؛ پرستاران و سربازان ارتش سرخ که میان شفقت و سردی در نوساناند؛ و بسیاری از همسفران و بیخانمانهایی که موقتا در واگنها و کمپها با او همراه میشوند. در دل هر ایستگاه و توقف کوتاه، لحظههایی از خنده، امید و دوستی جرقه میزند؛ اما سایه آشویتس و رویاهای شبانهی بازگشت به آن، لوی را ترک نمیکند. از ویژگیهای درخشان آتشبس روایت آن است که بیشتر به یک رمان جادهای شباهت دارد: ترکیبی از سختی، تصادفهای عجیب، و طنز ظریف. شخصیتهای فرعی با زندگی و صداهای خاص خود به یاد میمانند و نشان میدهند که چگونه، حتی در دل خرابهها، شوخطبعی و عطوفت میتواند دوام بیاورد. عنوان اثر، «آتشبس»، استعارهای از آرامشی موقت در میانهی جنگی بزرگتر است: مکثی کوتاه برای نفس کشیدن و بازیافتن انسانیت، پیش از آنکه دوباره به نبرد با خاطرات و تروما بازگردیم. «آتشبس» هم برای خوانندگانی که پیشتر اگر این یک مرد است را خواندهاند و هم برای مخاطبان تازهوارد، دریچهای به تجربهی زیستهی بازماندهای است که میان گذشته و آینده، اندوه و امید، سرگردان است. کتابی که نشان میدهد پس از تاریکی مطلق، راه بازگشت به زندگی، با گامهایی کوچک، گفتگوهای ساده، و لحظههایی از همدلی و خنده هموار میشود.
در نهایت، «آتشبس» فقط روایت بازگشت به خانه نیست؛ بلکه تأملی است در باب دوام روح انسان، حتی در تلخترین روزهای تاریخ. روایتی که هنوز، با صدایی آرام و بیادعا، مخاطب را به یادآوری قدرت همدلی، شوخطبعی و انسانبودن دعوت میکند.
پس از آزادسازی آشویتس در ژانویه ۱۹۴۵ توسط ارتش سرخ، لوی و همراهانش خود را آزاد مییابند اما بیخانمان، بیمار و سرگردان؛ در میانهی قارهای که از هم پاشیده است. مسیر بازگشت آنها به تورین، خانه لوی، به سفری عجیب و طولانی بدل میشود: عبور از لهستان، اتحاد جماهیر شوروی، رومانی، مجارستان، اتریش و آلمان، با قطارهای شکسته، گاری و حتی گاه پیاده. در این مسیر، لوی با شخصیتهایی آشنا میشود که هر یک نمونهای از تابآوری و پیچیدگی انسان پس از جنگ هستند: موردو ناحوم، یهودی یونانی شوخطبع و سرسخت؛ چزاره، ایتالیایی زرنگ و پرحیله در هنر بقا؛ پرستاران و سربازان ارتش سرخ که میان شفقت و سردی در نوساناند؛ و بسیاری از همسفران و بیخانمانهایی که موقتا در واگنها و کمپها با او همراه میشوند. در دل هر ایستگاه و توقف کوتاه، لحظههایی از خنده، امید و دوستی جرقه میزند؛ اما سایه آشویتس و رویاهای شبانهی بازگشت به آن، لوی را ترک نمیکند. از ویژگیهای درخشان آتشبس روایت آن است که بیشتر به یک رمان جادهای شباهت دارد: ترکیبی از سختی، تصادفهای عجیب، و طنز ظریف. شخصیتهای فرعی با زندگی و صداهای خاص خود به یاد میمانند و نشان میدهند که چگونه، حتی در دل خرابهها، شوخطبعی و عطوفت میتواند دوام بیاورد. عنوان اثر، «آتشبس»، استعارهای از آرامشی موقت در میانهی جنگی بزرگتر است: مکثی کوتاه برای نفس کشیدن و بازیافتن انسانیت، پیش از آنکه دوباره به نبرد با خاطرات و تروما بازگردیم. «آتشبس» هم برای خوانندگانی که پیشتر اگر این یک مرد است را خواندهاند و هم برای مخاطبان تازهوارد، دریچهای به تجربهی زیستهی بازماندهای است که میان گذشته و آینده، اندوه و امید، سرگردان است. کتابی که نشان میدهد پس از تاریکی مطلق، راه بازگشت به زندگی، با گامهایی کوچک، گفتگوهای ساده، و لحظههایی از همدلی و خنده هموار میشود.
در نهایت، «آتشبس» فقط روایت بازگشت به خانه نیست؛ بلکه تأملی است در باب دوام روح انسان، حتی در تلخترین روزهای تاریخ. روایتی که هنوز، با صدایی آرام و بیادعا، مخاطب را به یادآوری قدرت همدلی، شوخطبعی و انسانبودن دعوت میکند.
درباره نویسنده کتاب پریمو لوی
پریمو میشل لوی، زاده ی 31 جولای 1919 و درگذشته ی 11 آپریل 1987، شیمی دان و نویسنده ی ایتالیایی بود. او چندین کتاب، رمان، مجمعه داستان های کوتاه، مقاله و شعر از خود به جای گذاشت است.او در شهر تورین ایتالیا و در خانواده ای یهودی چشم به جهان گشود. لوی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه ی فلیس ریگنون گذراند. او که پسری ترکه ای و خجالتی بود، در تحصیلات بسیار موفق عمل می کرد. او حدود ده ماه از زندگی اش را در اردوگاه های مرگ آلمان نازی گذراند تا این که این اردوگاه در 18 ژانویه ی 1945 توسط ارتش سرخ آزاد شد. از 650 یهودی ایتالیایی که به همراه لوی به اسارت گرفته شدند، فقط حدود 20 نفر، زنده اردوگاه را ترک کردند. او سپس به حرفه ی نویسندگی روی آورد و موفق های بزرگی در این زمینه کسب کرد.پریمو لوی بر اثر جراحات وارده به دلیل سقوط از ساختمانی سه طبقه در سال 1987 درگذشت. مرگ او در ابتدا خودکشی اعلا م شد اما برخی اعتقاد دارند که سقوط او از ساختمان اتفاقی بوده است.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.