چند قصه پرنده
Flying Lessons & Other Stories
نویسنده کتاب
الن اوه
ناشر کتاب
انتشارات پرتقال
مترجم کتاب
مجموعه ی نویسندگان
ویژگی های چند قصه پرنده
| کد کتاب : | 32901 |
|
مترجم : |
مجموعه ی نویسندگان شروین جوانبخت |
|
شابک : |
978-6004626163 |
|
قطع : |
رقعی |
|
تعداد صفحه : |
111 |
|
سال انتشار شمسی : |
1402 |
|
سال انتشار میلادی : |
2017 |
|
نوع جلد : |
شومیز |
|
سری چاپ : |
4 |
|
: |
15 مهر |
58,000 تومان
در صورت عدم موجودی و یا تغییر قیمت این محصول، قبل از ارسال با خریدار هماهنگ میگردد.
نحوه ارسال
بازه ارسال: بین ۷ تا ۱۰ “روز کاری”
دسته بندی های موضوعی چند قصه پرنده
معرفی چند قصه پرنده
به فروشگاه اینترنتی کتاب بوک از ما خوش آمدید! دنیایی از کتاب های متنوع و جذاب در انتظار شماست. شما میتوانید معرفی محصول مورد نظرتان رو در ادامه بخونید.
تحریرهایی موجز از کتاب چند قصه پرنده
This thought provoking and wide-ranging book should not be missed.
این کتاب تفکربرانگیز و متنوع را نباید از دست داد.
Publishers Weekly
A bold short story collection that celebrates the uniqueness and universality in all of us.
یک مجموعه داستان کوتاه جسورانه که ویژگی های منحصر به فرد و جهانی در همه ما را می ستاید.
Barnes & Noble
This strong collection should find eager readers.
این مجموعه قدرتمند، مخاطبینی مشتاق پیدا خواهد کرد.
Kirkus Reviews
خلاصه های کوتاه از کتاب چند قصه پرنده
وقتی مرد رسید، پاروی خیلی بزرگش در سکوت، راهش را از میان توده برف باز می کرد. این سکوت غافلگیرم کرد. چطور ممکن بود این همه نیرو در چنین سکوتی وجود داشته باشد؟ وقتی تماشا می کردم و سرم را به شیشه پنجره فشار می دادم، به پدرم گفتم: «دلم میخواد به همین ساکتی توی دنیا زندگی کنم؛ به همین قدرتمندی.»
این پسرها همه چیز را مسخره می کنند. مثلا پارسال که گفتم دلم می خواهد من را «سم» صدا کنند، همگی گفتند: «چرا؟ چون شبیه پسرهایی؟» البته عجیب هم نبود؛ آن موقع موهایم واقعا کوتاه بود. تازه به اینجا اسباب کشی کرده بودیم و به مامان التماس کردم که اجازه بدهد موهایم را کوتاه کوتاه کنم. مامان بهم هشدار داده بود: «عزیزم، بعضی وقت ها بچه های مدرسه خیلی بدجنسی میکنن.» و حق با او بود. توی مدرسه به من می گفتند «سم آقا».
می خواستم به او بگویم که من هم دارم درد می کشم. می خواستم نشانش بدهم که کجایم درد می کند؛ با دست، سر و قلب و شکمم را نشان بدهم و بگویم: اینجا بابایی و اینجا و اینجا. اما این کار را نکردم. هشت ساله بودم. لابد می گفت زیادی کوچکم که بفهمم درد واقعی چیست.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.