هزارتوی خواب و هراس

تحریرهایی موجز از کتاب هزارتوی خواب و هراس

An original and utterly personal work.

اثری بدیع و فوق العاده شخصی.

Publishers Weekly

It offers an insight into the deepest fears of the people of Afghanistan.

این اثر بینشی درباره ی ژرف ترین ترس های مردم افغانستان را ارائه می کند.

Los Angeles Times

An intensely intimate portrait of a man questioning reality and the limits of the possible.

تصویری فوق العاده درونی و شخصی از مردی که واقعیت و محدودیت های امور ممکن را زیر سوال می برد.

Words without Borders

خلاصه های کوتاه از کتاب هزارتوی خواب و هراس

چشم هایم را بسته ام، یا هوا تاریک است؟ نمی شود گفت. شاید شب باشد و دارم خواب می بینم. ولی چرا اینجوری فکر کنم؟ نه، بیدارم، ولی چشم هایم بسته است. مطمئنم که خواب بوده ام. یادم می آید خوابی دیدم که بچه ای تویش داد می زند: «بابا.» کدام بچه؟ هیچ نمی دانم. صدایش آشنا نبود. شاید خودم بودم که زمان بچگی دنبال پدرم می گشتم.

«باید از دو چیز زن ها بر حذر باشی. موهایش و اشک هایش.» خدا می داند چرا پدربزرگم این حرف را به پدرم زد. بعد ادامه داد: «موهایش به زنجیرت می کشد و اشک هایش غرقت می کند.»

زندگی بعد از مرگ، فقط باوری است که انسان برای تحمل ترس خود از عدم ساخته است.