کتاب من که حرفی ندارم، مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی آلبرتو موراویا است که اولین بار در سال 1954 منتشر شد. تمامی داستان های این مجموعه، در شهر رم یا حوالی آن پس از پایان جنگ جهانی دوم می گذرند و بر زندگی عامه ی مردم تمرکز دارند. شخصیت های این داستان های جذاب، طیف گسترده ای از جامعه را در برمی گیرند: از مجرمین سابق، سارقین و خرده خلافکارها گرفته تا پیشخدمت های رستوران، رانندگان و افرادی از طبقه ی پایین اجتماع که تلاش می کنند خود را از فقر نجات دهند. داستان های کتاب من که حرفی ندارم، به صورت اول شخص و اغلب توسط شخصیتی بی نام و نشان روایت می شوند اما جزئیات و سرنخ هایی در طول داستان به مخاطبین داده می شود که آن ها را به تدریج با شغل، انگیزه ها و افکار کاراکترها آشنا می کند.
تحریرهایی موجز از کتاب من که حرفی ندارم
A very rich book.
کتابی بسیار غنی.
Amazon
A snapshot on life in Rome after World War II.
تصویری از زندگی در رم، پس از جنگ جهانی دوم.
Goodreads
خلاصه های کوتاه از کتاب من که حرفی ندارم
وقتی در جمع دوستان پای زنی باز می شود، یعنی این که جمع در حال پاشیدن است و هر کسی پی کار خودش می رود.
اگر ماده گرگ و توله هایش گرسنه باشند و شکم خالی، گرگ نر چه می کند؟ گرگ نر از لانه می آید بیرون و می رود تا چیزی برای خوردن گیر بیاورد و شاید هم از شدت پریشانی سرازیر شود توی ده و وارد خانه ها شوند. دهاتی هایی که می کشندش حق دارند، اما او هم حق دارد. پس هر کس دلیل خودش را دارد و هیچ کس هم بی دلیل نیست.
آدم وقتی دست به عملی می زند، یعنی این که قبلا فکرش را کرده: عمل مثل علف های سبزی است که تازه سر از خاک درآورده اند. امتحانی بکنید. از زمین بکشیدشان بیرون. آن وقت می بینید چه ریشه ی عمیقی دارند.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.