ادبیات داستانی
خدا و مرگ دو نمایشنامه از وودی آلن هستند که برای اولین بار سال 1975 همراه با تعدادی از از داستان های کوتاه وودی آلن در کتابی تحت عنوان بدون پدران چاپ شد.
نمایشنامه ی مرگ در مورد این است که یک قاتل دیوانه است که از زندان فرار کرده است و کلاینمن بین جناح های متضاد با برنامه هایی برای چگونگی گرفتن او گیر کرده است. کلاینمن ، مردی منطقی در دنیایی دیوانه ، بدون قطعیت و ناامن است. او نمی خواهد درگیر شود اما همه به جای او تصمیم می گیرند. او حتی متهم به مقصر بودن می شود. هنگامی که کلاینمن با دیوانه روبرو می شود (کسی با بقیه فرقی نمی کند)….
خدا در یک سالن آمفی تئاتر خالی در یونان اتفاق می افتد. این نمایشنامه بین آتن باستان و برادوی مدرن مدام جابجا می شود. یک بازیگر یونانی و یک نویسنده در حال بحث درباره چگونگی پایان دادن به یک نمایش هستند. بازیگران ، از جمله دوریس لوین ، بلانش دوببوا و گروچو مارکس از بین تماشاگران خارج می شوند. این نمایشنامه با سوالات متافیزیکی و فلسفی همراه است ، تا زمانی که بازیگر و نویسنده به این نتیجه برسند که این نمایشنامه فاقد یک آغاز است همانطور که پایانی ندارد.
نمایشنامه ی مرگ در مورد این است که یک قاتل دیوانه است که از زندان فرار کرده است و کلاینمن بین جناح های متضاد با برنامه هایی برای چگونگی گرفتن او گیر کرده است. کلاینمن ، مردی منطقی در دنیایی دیوانه ، بدون قطعیت و ناامن است. او نمی خواهد درگیر شود اما همه به جای او تصمیم می گیرند. او حتی متهم به مقصر بودن می شود. هنگامی که کلاینمن با دیوانه روبرو می شود (کسی با بقیه فرقی نمی کند)….
خدا در یک سالن آمفی تئاتر خالی در یونان اتفاق می افتد. این نمایشنامه بین آتن باستان و برادوی مدرن مدام جابجا می شود. یک بازیگر یونانی و یک نویسنده در حال بحث درباره چگونگی پایان دادن به یک نمایش هستند. بازیگران ، از جمله دوریس لوین ، بلانش دوببوا و گروچو مارکس از بین تماشاگران خارج می شوند. این نمایشنامه با سوالات متافیزیکی و فلسفی همراه است ، تا زمانی که بازیگر و نویسنده به این نتیجه برسند که این نمایشنامه فاقد یک آغاز است همانطور که پایانی ندارد.
تحریرهایی موجز از کتاب مرگ / خدا
کلاینمن: هان؟
صداها: درو واکن! هی… بجنب، می دونیم که اون تویی! وا کن دروا یالا واکن!… کلاینمن: هان؟ چی؟
صداها: زود باش، واکن کلاینمن: چی؟ صبر کنین!(چراغ را روشن می کند. شما؟ صداها: یالا، واکن! بجنب! کلاینمن کی هستین؟ صدا: بجنب کلاینمن… زود باش. کلاینمن: هکر… این صدای هکره. هکر؟
صدا: کلاینمن، می شه درو واکنی؟
کلاینمن:(به دور و بر اتاق نگاه می کند.)… خب، ببینید، من فردا باید برم سر کار… ویکتور: بجنب کلاینمن، ما باید قبل از حمله بعدی جلوشو بگیریم. کلاینمن: ما؟ ما یعنی من هم؟
هکر: به نظر نمی آد پلیس بتونه جلوشو بگیره. کلاینمن: خب، پس باید عریضه و شکایت بنویسیم. من اول صبح این کارو می کنم. هکر: کلاینمن، اونا هر کاری از دستشون بربیاد می کنن، ولی گیج شده اند. سام: همه گه گیجه گرفته اند.
ال: نکنه می خوای بگی چیزی در این باره نشنیدی؟ جان: باور کردنش سخته.
هکر: راست میگه کلاینمن. اگه این طور فکر کنی پس هیچ کی تأمین جانی نداره.
ال: شاید می خواد به خودش قوت قلب بده.
جان: اوهوم
سام: الگوی خاصی وجود نداره کلاینمن ویکتور: فقط پرستارها نیستن که در معرض خطرن. ال: هیچ کی تأمین جانی نداره. کلاینمن: قصد نداشتم به خودم قوت قلب بدم. می خواستم یه سوال ساده بپرسم. سام: این سوالای وامونده رو بذار کنار. ما کلی کار داریم. ویکتور: همه ما نگرانیم. ممکنه هر کسی قربانی بعدی باشه.
دیدگاهها
پاک‌کردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.