ماه عسل در پاریس
Honeymoon in Paris
نویسنده کتاب
جوجو مویز
ناشر کتاب
انتشارات کتاب کوله پشتی
مترجم کتاب
آناهیتا شجاعی
ویژگی های ماه عسل در پاریس
| کد کتاب : | 1410 |
|
مترجم : |
آناهیتا شجاعی |
|
شابک : |
978-600-8211-14-3 |
|
قطع : |
رقعی |
|
تعداد صفحه : |
88 |
|
سال انتشار شمسی : |
1402 |
|
سال انتشار میلادی : |
2012 |
|
نوع جلد : |
شومیز |
|
سری چاپ : |
8 |
|
: |
27 آبان |
77,000 تومان
در صورت عدم موجودی و یا تغییر قیمت این محصول، قبل از ارسال با خریدار هماهنگ میگردد.
نحوه ارسال
بازه ارسال: بین ۷ تا ۱۰ “روز کاری”
دسته بندی های موضوعی ماه عسل در پاریس
معرفی ماه عسل در پاریس
به فروشگاه اینترنتی کتاب بوک از ما خوش آمدید! دنیایی از کتاب های متنوع و جذاب در انتظار شماست. شما میتوانید معرفی محصول مورد نظرتان رو در ادامه بخونید.
در مرکز داستان کتاب دیگری از جوجو مویز، رمان «دختری که رهایش کردی»، دو عاشقانه ی به یاد ماندنی وجود دارد؛ یکی داستان سوفی و ادوارد در فرانسه ی درگیر در جنگ جهانی اول و دیگری، حدود یک قرن بعد، داستان لیو هالستون و همسرش دیوید. داستان رمان ماه عسل در پاریس، چندین سال قبل از وقوع رویدادهای کتاب «دختری که رهایش کردی» و در زمانی اتفاق می افتد که این دو زوج به تازگی با هم ازدواج کرده اند. سوفی که دختری روستایی است، شیفته ی شکوه پاریس شده اما پس از مدتی درمی یابد که عشق ورزیدن به هنرمندی شناخته شده مثل ادوارد، پیچیدگی ها و مشکلات غیرمنتظره ای را به همراه خواهد داشت. لیو نیز در یک سده بعد، پس از تجربه ی عشقی طوفانی درمی یابد که ماه عسلش در پاریس، چیزی نیست که انتظارش را می کشید.
تحریرهایی موجز از کتاب ماه عسل در پاریس
Enthralling.
هیجان انگیز.
Goodreads
Spellbinding.
مسحورکننده.
Fantastic Fiction
If you loved The Girl you Left Behind, you really should read this story!
اگر کتاب «دختری که رهایش کردی» را دوست داشتید، واقعا باید این داستان را بخوانید!
For Reading Addicts
خلاصه های کوتاه از کتاب ماه عسل در پاریس
لیو هالستون نرده های محافظ برج ایفل را محکم گرفته بود و از میان ریسه های درخشان برج، شهر پاریس را نگاه می کرد، با این فکر که آیا ممکن است کسی تا به حال چنین ماه عسل فاجعه باری را تجربه کرده باشد. خانواده ها و گردشگران در اطراف او جیغ می زدند و روی خود را برمی گرداندند یا در حالی که یک نگهبان مخفیانه آن ها را زیر نظر داشت به شکلی نمایشی به نرده ها تکیه می دادند تا دوستانشان از آن ها عکس بگیرند. از سمت غرب در آسمان توده ای از ابرهای تیره طوفانی به سوی آن ها حرکت می کرد. باد تند، گوش های او را قرمز کرده بود.
باران در خیابان ناگهان قطع شده بود. مردی دستش را از در ورودی بیرون برد و چیزی به دوستش گفت که هر دو را به خنده انداخت. صدای لوری از زمزمه هم ضعیف تر بود. گفت: «اگه بخوام رک بگم، بزرگترین تهدید ازدواج شما شوهرتون نیست. حرف های آدمیه که نمی دونم چطور خطابش کنم، همون مشاوری که شما رو به اینجا کشونده؛ شما و همسرتون رو به اینجا کشونده؛ اون یه تهدیده.»
من مال تو بودم از همون لحظه ای که من رو نقاشی کردی و فهمیدم که هیچ کس دیگه مثل تو به من نگاه نکرده، طوری که انگار فقط بهترین ها را توی من می دیدی.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.