مالون می میرد
Malone Dies
نویسنده کتاب
ساموئل بکت
ناشر کتاب
انتشارات نشر ثالث
مترجم کتاب
سهیل سمی
ویژگی های مالون می میرد
| کد کتاب : | 610 |
|
مترجم : |
سهیل سمی |
|
شابک : |
978-964-380-566-1 |
|
قطع : |
رقعی |
|
تعداد صفحه : |
180 |
|
سال انتشار شمسی : |
1403 |
|
سال انتشار میلادی : |
1951 |
|
نوع جلد : |
شومیز |
|
سری چاپ : |
14 |
|
: |
7 شهریور |
180,000 تومان
در صورت عدم موجودی و یا تغییر قیمت این محصول، قبل از ارسال با خریدار هماهنگ میگردد.
نحوه ارسال
بازه ارسال: بین ۷ تا ۱۰ “روز کاری”
دسته بندی های موضوعی مالون می میرد
معرفی مالون می میرد
به فروشگاه اینترنتی کتاب بوک از ما خوش آمدید! دنیایی از کتاب های متنوع و جذاب در انتظار شماست. شما میتوانید معرفی محصول مورد نظرتان رو در ادامه بخونید.
پیرمردی در اتاقش روزهای آخر زندگی را پشت سر می گذارد. برایش غذا می آورند و تمیزش می کنند در حالی که او به انتظار مرگ نشسته است. پیرمرد در همین حالِ انتظار، برای گذران وقت، قصه هایی در ذهن خود می سازد و شخصیت های گوناگون و متفاوتی از قوه ی تخیل او می گذرند.
این رمان جریان ساز با داستانی متفاوت و به یاد ماندنی، هم ردیف آثار بزرگی چون «در انتظار گودو» و یا «آخر بازی» قرار می گیرد. مالون می میرد به همراه دو رمان دیگری که این سه گانه را تکمیل می کنند، آغازگر دوران شکوفایی داستان سرایی بکت است؛ دورانی که مسائل زبانی و استفاده از روایتی غیرسنتی، در مرکز توجه این نویسنده ی جریان ساز قرار گرفت. این کتاب را می توان نقطه ای در نظر گرفت که بکت در آن، مسیر نویسندگی خود را تغییر داد.
تحریرهایی موجز از کتاب مالون می میرد
With an involuted rhythm that is almost hypnotic.
با ضرب آهنگ و ریتمی پیچیده و چندوجهی که مخاطب را به گونه ای هیپنوتیزم می کند.
Time
Beckett is an incomparable spellbinder.
بکت، افسونگری بی همتا است.
New York Times
Compelling and mysteriously invigorating.
هیجان انگیز و به شکل اسرارآمیزی روح بخش.
Penguin Random House
خلاصه های کوتاه از کتاب مالون می میرد
بالاخره، علیرغم همه چیز، بی سر و صدا می میرم. شاید ماه دیگر. آن وقت یا ماه آوریل هست یا ماه مه. چرا که هنوز از اوایل سال است، این را از هر نشانه ی کوچک می فهمم. شاید دارم اشتباه می کنم، شاید تا روز یحیای تعمید دهنده و حتی چهارده جولای، روز جشن آزادی زنده بمانم. البته من آرزوی تجلی را از حد خودم دور نمی دانم، حالا سخن از عروج به کنار.
از ران ها و پاهایم خواسته ام حرکتی بکنند. آن ها را خوب می شناسم و تلاش و تقلایشان را برای انجام تقاضایم احساس می کنم. در آن گستره ی کوتاه زمانی با آن ها زندگی کرده ام، آکنده از شور و حادثه، در فاصله ی زمانی میان دریافت پیام و ارسال پاسخی رقت بار. برای سگ های پیر سرانجام روزی فرا می رسد، آن سپیده دمی که صدای سوت صاحبانشان را می شنوند و دیگر نمی توانند جست زنان پی او بروند. پس در لانه شان می مانند.
چه روزها که لحظه لحظه التماس کرده ام تا شب آغاز شود، و چه شب ها که دم به دم تضرع کرده ام تا سپیده بدمد.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.