کتاب لعنت به داستایوسکی، رمانی نوشته ی عتیق رحیمی است که نخستین بار در سال 2011 انتشار یافت. تمام دنیای رسول در یک اتاق کوچک اجاره ای خلاصه ای می شود؛ اتاقی که پر است از کتاب های داستایوفسکی، یادگاری هایی از زمانی که در لنینگراد ادبیات روسی می خواند، و البته یادگاری هایی از نامزد عزیزش سوفیا که رسول برایش هر کاری می کرد. زمانی که رسول، درست مانند صحنه های آغازین کتاب «جنایت و مکافات»، کسی را با تبر به قتل می رساند، همذات پنداری اش با شخصیت اصلی شاهکار داستایوفسکی کامل می شود: رسول، راسکولنیکوفی است که در اواخر قرن بیستم در کابل زندگی می کند. او در خیابان های جنگ زده ی شهر، به دنبال معنای واقعی جنایتی که مرتکب شده، می گردد. اما در عوض با دنیایی مواجه می شود که در آن، مرز میان حقیقت و داستان، و واقعیت و خیال به شکلی خطرناک محو شده است.
تحریرهایی موجز از کتاب لعنت به داستایوسکی
An ingenious recasting of Dostoevsky’s masterpiece.
بازپرداختی نبوغ آمیز به شاهکار داستایوفسکی.
Penguin
A masterful work.
اثری استادانه.
Kirkus Reviews
Unforgettable.
فراموش نشدنی.
Booklist
خلاصه های کوتاه از کتاب لعنت به داستایوسکی
درست در همان لحظه که رسول تبر را بلند می کند تا بر فرق پیرزن فرود بیاورد، فکر «جنایت و مکافات» در ذهنش برق می زند. از بن جان به لرزه درمی آید. دست هایش می لرزد، پاهایش می لرزد. و تبر در دست هایش می لغزد. سر پیرزن را می شکافد و در جمجمه فرو می رود. پیرزن بی صدا روی فرش سرخ و سیاه می غلتد. روسری اش با طرح شکوفه های سیب در هوا شناور می شود و بعد روی جسد درشت و شل و ولش می افتد. پیرزن به خودش می پیچد. یک نفس دیگر؛ شاید دو نفس. چشم های خیره اش به رسول دوخته شده که نفس بریده، سفیدتر از جنازه، وسط اتاق ایستاده. نگاه خیره ی ترسانش در جوی خون گم شده، خونی که از جمجمه ی پیرزن روان است با سرخی فرش درمی آمیزد و طرح های سیاهش را تیره تر می کند، بعد به سوی دست گوشتالوی پیرزن راه می کشد که هنوز بسته ای اسکناس را به چنگ گرفته. پول ممکن است خون آلود شود.
رسول لگدی به بالش می زند و زمان درازی در وسط اتاق می ایستد، چیزی بدتر از این نیست که دیگر به دنیای خودت تعلق نداشته باشی، هیچ شبی نمی خواهد مال من باشد، هیچکس نمی خواهد مرا داوری کند… حالا دیگر هیچ چیز مرا نمی شناسد. موشی بی اعتنا از اتاق می گذرد.
خون روی دست هایم، اما هیچی تو جیب هایم. چه جنونی. لعنت به داستایوسکی!

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.