قلعه مرغی روزگار هرمی
Peppermint Chicken Castle
نویسنده کتاب
سلمان امین
ناشر کتاب
انتشارات هیلا
مترجم کتاب
ویژگی های قلعه مرغی روزگار هرمی
| کد کتاب : | 10913 |
|
شابک : |
9789649101705 |
|
قطع : |
رقعی |
|
تعداد صفحه : |
288 |
|
سال انتشار شمسی : |
1402 |
|
سال انتشار میلادی : |
2011 |
|
نوع جلد : |
شومیز |
|
سری چاپ : |
5 |
|
: |
12 آبان |
210,000 تومان
در صورت عدم موجودی و یا تغییر قیمت این محصول، قبل از ارسال با خریدار هماهنگ میگردد.
نحوه ارسال
بازه ارسال: بین ۷ تا ۱۰ “روز کاری”
دسته بندی های موضوعی قلعه مرغی روزگار هرمی
معرفی قلعه مرغی روزگار هرمی
به فروشگاه اینترنتی کتاب بوک از ما خوش آمدید! دنیایی از کتاب های متنوع و جذاب در انتظار شماست. شما میتوانید معرفی محصول مورد نظرتان رو در ادامه بخونید.
لحن گرم و صمیمی “سلمان امین” در کتاب “قلعه مرغی روزگار هرمی” از این رو برای خواننده گیرا و دلنشین جلوه می کند که انگار همدم و همکلام شخصیت اصلی داستان شده و همینطور که به درد و دل او گوش می سپارد، با چند و چون اتفاقات و خصایص شخصیت ها آشنا می شود. این اثر علاوه بر خط داستانی جالب و جذاب، پایانی غافلگیرکننده و غیرمنتظره نیز دارد که سبب می شود اثری که داستان “قلعه مرغی روزگار هرمی” بر خواننده می گذارد، در پایان آن دو چندان شود. اثر علاوه بر تحسین منتقدین و استقبال خوانندگان، شخص نویسنده را نیز راضی کرده و “سلمان امین” اظهار داشته که از عملکرد خود در ارائه ی کتاب “قلعه مرغی روزگار هرمی” خرسند است.
تحریرهایی موجز از کتاب قلعه مرغی روزگار هرمی
دفعه اول خانه حسن این ها دیدمش. از فامیل های دور بابای حسن بود. از این ها که سالی یک بار توی ختمی، جشنی چیزی سر و کله شان پیدا می شود و از دور با آدم سلام علیک می کنند، بعد دوباره تا سال بعد گم و گور می شوند. یک پسر لاغر سبزه بود که سر همین موضوع بهش هادی بلک هم می گفتند. پاهای پرانتزی ناراحت کننده ای داشت و ته ریش نمره هشت. نه این که درست اندازه گرفته باشم یا از خودش پرسیده باشم ولی در اصل، ته ریش آن قدری همان نمره هشت می شود. از این شلوارهای جین پاره پوره هم تن کرده بود. همان جا با حسن شرط بستم که شلوارش باید بعدا پاره شده باشد. لااقل از یک جاهاییش بعدا پاره شده بود. اما حسن، محض خاطر خودش هم که شده زیر بار نمی رفت. می گفت: «نه بابا، چی می گی؟ پسره خرپوله، محال ممکنه.» کمی باهاش بحث کردم تا بالاخره قانع شد بعدا راجع بهش حرف بزنیم. به خدا اگر آن تنبان نکبتی اش درست از روی زانو پاره نشده بود من هم اصراری نداشتم. تازه همین یکی که نبود. جورابش هم کلی کثیف بود که آن را هم حسن می گفت کفشش رنگ پس می دهد. اما این ها حرف یامفت است. جوراب کثیف و شلوار پاره آبرو برای آدم باقی نمی گذارد. کار از آن جا خراب بود که با همین ریخت و روز قزمیتش ادعا می کرد که می تواند ظرف مدت زمان کوتاهی مایه دارم کند. نکرده بود حداقل کت و شلواری چیزی برای خودش راست و ریست کند که حرفش را راحت تر به کرسی بنشاند. قبول دارم که تعداد آدم های کت و شلواری ناجوری که تا حالا دیده ام خیلی زیادتر از خوب هاشان است اما به هر حال هر کاری حساب خودش را دارد. اگر کسی خواست حداکثر می شود کراوات نزند، ولی با لباس های جرواجری نباید در باره پیشنهادهای مالی کلان صحبت کرد.
یک گوشه اتاق حسن نشستیم که ای کاش، قلم پای نحسم می شکست و همچه خبطی نمی کردم. هر چی بدبختی بعد از آن کشیدم از همان نشستن بود.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.