در دو سه دهۀ اخیر کتابهای متعددی در زمینۀ فیلمنامهنویسی در ایران چاپ شده است. بسیاری از این کتابها متکی به فرمولها و قواعد سینمای هالیوودی بودهاند. کتاب فیلمنامهنویسی آلترناتیو در پی آن است که با بررسی شکلهای متفاوت آن قواعد و فرمولها به فیلمنامههای عمیقتر و خلاقانهتری برسد. در واقع به دنبال شکستن خلاقانۀ آن قواعد است. نویسندگان این کتاب معتقدند فیلمنامهنویس داستانگویی است که برای سینما مینویسد و فیلمنامه باید چیزی بیش از یک ساختار قابل قبول داشته باشد. این کتاب به دنبال راههایی است تا به کمک آن فیلمنامهنویسان بتوانند فراتر از ساختارهای موجود حرکت کنند. در کتاب «فیلمنامهنویسی آلترناتیو» قراردادهای و قواعد فیلمنامهنویسی بیان شدهاند و سپس به راههای عبور از آنها و لایههای زیرین و عمیقتر فیلمنامهنویسی پرداخته شده است.
نویسندگان کتاب بر این عقیده هستند که برای عبور و فراتر رفتن از ساختارها باید همهچیز را دربارۀ ساختار بدانید. بازآفرینی ساختار بدون آنکه از جزء به جزء آن اطلاع داشته باشید غیرممکن است باید قراردها را بدانید تا بتوانید آنها را بشکنید. این البته توصیۀ تازهای نیست، این توصیه را بسیاری از بزرگان کردهاند اما کمتر کسی راههای شکستن این قواعد و قراردادها را نشان داده است. این کار بزرگی است که نویسندگان کتاب فیلمنامهنویسی آلترناتیو در پی آن هستند. کتاب در بارۀ قواعدی بحث میکند که مختص امروز و دیروز سینما نیستند، بسیاری از آنها قواعد بازی در سینما محسوب میشوند و همیشه وجود دارند. از این منظر کتاب، قواعد اصلی فیلمنامهنویسی را بازگویی میکند، قواعدی که خاص زبان روایت و داستانگویی در فیلمنامهنویسی هستند و قواعدی کلی که مختص زمانی خاص نیستند.
نویسندگان کتاب یعنی «کن دایسینجر» و «جف راش» هر دو از مدرسان مدرسۀ فیلم و تئاتر و هنرهای رسانهای فیلادلفیای آمریکا هستند و تجربۀ سالها فیلمنامهنویسی و تدریس خود را در این کتاب آوردهاند. کتاب در ۳۱ بخش نوشته شده است و نویسندگان با مقدمهای کوتاه و موجز کتاب را شروع و از همان ابتدا خواننده را به ساختارشکنی چارچوبهای متداول دعوت میکنند که همین امر میتواند نظر هر علاقمند به فیلمنامهنویسی را به خود جلب کند.
عناوین بخشهای مختلف کتاب اینها هستند: فراتر از قوانین، ساختار، نقد ساختار سهپرده ای بازسازی شده، ضدساختار، تعمقی بیشتر بر ساختار سهپردهای؛ پانزده سال بعد، روایت و ضد روایت: پرونده دو استیون، چند لایه بودن قالب سریالهای طولانی تلویزیونی، چرا ژانر؟، کنار آمدن با ژانرها قسمت اول، کنارآمدن با ژانرها قسمت دوم: ملودرام و دلهرهآور، کنار نیامدن با ژانرها، انعطافپذیری ژانر، ژانرهای لحنمحور، فیلمهای غیرخطی، قصه و افسانه، بررسی موضوع تباهی و سیاهی، نگاهی دوباره به رجحان بین شخصیتها، بسط دادن محدودیتهای همذاتپنداری با شخصیت، شخصیت اصلی شخصیت غیر اصلی، زیر متن عمل و شخصیت، ترجیح شخصیت بر حادثه؛ فیلمنامههای غیرامریکایی، ریزهکاریها و الزامهای قالب فیلمنامه، واسطه و دیگری، شخصیت تاریخ و سیاست، لحن: گریزناپذیری از کنایه، لحن نمایشی لحن روایی، فیلمهای دیجیتال، نوشتن لحن روایی، بازنویسی، اقتباس از ادبیات معاصر، فیلمنامهنویسی شخصی: لبه، فیلمنامهنویسی شخصی: فرا لبه.
کتاب «فیلمنامهنویسی آلترناتیو» یکی از مهمترین کتابهایی است که تاکنون در حوزه فیلمنامهنویسی منتشر شده است و خواندن آن برای کسانی که قصد فیلمنامهنویسی دارند، واجب است.
نویسندگان کتاب بر این عقیده هستند که برای عبور و فراتر رفتن از ساختارها باید همهچیز را دربارۀ ساختار بدانید. بازآفرینی ساختار بدون آنکه از جزء به جزء آن اطلاع داشته باشید غیرممکن است باید قراردها را بدانید تا بتوانید آنها را بشکنید. این البته توصیۀ تازهای نیست، این توصیه را بسیاری از بزرگان کردهاند اما کمتر کسی راههای شکستن این قواعد و قراردادها را نشان داده است. این کار بزرگی است که نویسندگان کتاب فیلمنامهنویسی آلترناتیو در پی آن هستند. کتاب در بارۀ قواعدی بحث میکند که مختص امروز و دیروز سینما نیستند، بسیاری از آنها قواعد بازی در سینما محسوب میشوند و همیشه وجود دارند. از این منظر کتاب، قواعد اصلی فیلمنامهنویسی را بازگویی میکند، قواعدی که خاص زبان روایت و داستانگویی در فیلمنامهنویسی هستند و قواعدی کلی که مختص زمانی خاص نیستند.
نویسندگان کتاب یعنی «کن دایسینجر» و «جف راش» هر دو از مدرسان مدرسۀ فیلم و تئاتر و هنرهای رسانهای فیلادلفیای آمریکا هستند و تجربۀ سالها فیلمنامهنویسی و تدریس خود را در این کتاب آوردهاند. کتاب در ۳۱ بخش نوشته شده است و نویسندگان با مقدمهای کوتاه و موجز کتاب را شروع و از همان ابتدا خواننده را به ساختارشکنی چارچوبهای متداول دعوت میکنند که همین امر میتواند نظر هر علاقمند به فیلمنامهنویسی را به خود جلب کند.
عناوین بخشهای مختلف کتاب اینها هستند: فراتر از قوانین، ساختار، نقد ساختار سهپرده ای بازسازی شده، ضدساختار، تعمقی بیشتر بر ساختار سهپردهای؛ پانزده سال بعد، روایت و ضد روایت: پرونده دو استیون، چند لایه بودن قالب سریالهای طولانی تلویزیونی، چرا ژانر؟، کنار آمدن با ژانرها قسمت اول، کنارآمدن با ژانرها قسمت دوم: ملودرام و دلهرهآور، کنار نیامدن با ژانرها، انعطافپذیری ژانر، ژانرهای لحنمحور، فیلمهای غیرخطی، قصه و افسانه، بررسی موضوع تباهی و سیاهی، نگاهی دوباره به رجحان بین شخصیتها، بسط دادن محدودیتهای همذاتپنداری با شخصیت، شخصیت اصلی شخصیت غیر اصلی، زیر متن عمل و شخصیت، ترجیح شخصیت بر حادثه؛ فیلمنامههای غیرامریکایی، ریزهکاریها و الزامهای قالب فیلمنامه، واسطه و دیگری، شخصیت تاریخ و سیاست، لحن: گریزناپذیری از کنایه، لحن نمایشی لحن روایی، فیلمهای دیجیتال، نوشتن لحن روایی، بازنویسی، اقتباس از ادبیات معاصر، فیلمنامهنویسی شخصی: لبه، فیلمنامهنویسی شخصی: فرا لبه.
کتاب «فیلمنامهنویسی آلترناتیو» یکی از مهمترین کتابهایی است که تاکنون در حوزه فیلمنامهنویسی منتشر شده است و خواندن آن برای کسانی که قصد فیلمنامهنویسی دارند، واجب است.
تحریرهایی موجز از کتاب فیلم نامه نویسی آلترناتیو (ویراست ششم)
تا به حال داستان ارباب حلقه ها را شنیده اید؟ همان داستان معروف که فیلمش را هم ساخته اند؟ (نه، پیش خودتان نگویید ما را چه فرض کرده؟ چون حدس می زنم دوست دار کتاب های با کیفیت هستید و گمان می کنم عاشق هنر باشید.) داستانش را یک بار مرور کنیم: در دنیای میانه حلقه ای بود که بر تمام حلقه های دیگر حکم می راند. از همه ی آنها قدرتمندتر بود و به چنگ آوردنش به معنای قدرت ناتمام محسوب می شد. فانتزی جالبی است وقتی خیال کنیم حلقه ای داریم که همیشه می تواند ما را از دیدگان دور کند و قدرت ناتمام را در اختیارمان بگذارد. ماجرا وقتی جالب تر می شود که فانتزی ما به واقعیت بپیوندد. پس پر بی راه نرفته ایم اگر بگوییم مترجم در طول کار مدام خودش را در نقش آن «گلوم» ای می دید که دلش نمی خواست حلقه اش را در اختیار بقیه بگذارد؛ دلش نمی خواست از قاعده ی جهان نوین پیروی کند. نمی خواست قدرت (بخوانید حلقه، بخوانید دانش) را در اختیار بقیه بگذارد. ولی ما در دنیای میانه زندگی نمی کنیم، ما با الف ها وهابیت ها و دورف ها و گابلین ها همنشین نیستیم. ما در جهان علم و دانش قدم می گذاریم و باید به قدرت ابزار ارتباط جمعی (از تلویزیون گرفته تا اینترنت) احترام بگذاریم و سپاس گزار باشیم؛ سپاس گزار باشیم که امکان ارتباط ما با آثاری از این دست باقی می ماند و هیچ «حلقه» ای در دستان هیچ «گلوم» ای نمی ماند و…

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.