کتاب «شیطان، همیشه» رمانی نوشته ی «دونالد ری پولاک» است که اولین بار در سال 2011 به چاپ رسید. داستان در منطقه ای روستایی و فقرزده، و با تمرکز بر رابطه ی پسری به نام «آروین راسل» با پدرش «ویلارد» آغاز می شود. «ویلارد» کهنه سرباز جنگ جهانی دوم است که با زنی زیبا ازدواج می کند اما مدتی بعد او را به خاطر بیماری سرطان از دست می دهد. «ویلارد» پس از این اتفاق، به دعا کردن و نوشیدن الکل روی می آورد—کارهایی که هیچ کدام مرهمی بر درد او نیستند. رسم تراژیک روزگار باعث می شود «آروین» پس از مدتی پدرش را از دست بدهد. او که در آستانه ی ورود به دنیای بزرگسالی است و به همراه مادربزرگش زندگی می کند، با شخصیت های گوناگون و جذابی آشنا می شود.
تحریرهایی موجز از کتاب شیطان، همیشه
A dark and riveting vision of 1960s America.
تصویری تاریک و مهیج از آمریکا در دهه 1960.
Barnes & Noble
It will leave readers astonished and deeply moved.
این کتاب برای مخاطبین، شگفت آور و عمیقا تکان دهنده خواهد بود.
Amazon
By a master storyteller.
اثری از یک استاد داستان سرایی.
Penguin
خلاصه های کوتاه از کتاب شیطان، همیشه
در تولد پانزده سالگی «آروین»، دایی «ارسکل» به عنوان هدیه، تپانچه ای به او داد که لای پارچه ای نرم آن را پیچیده بود و در یک جعبه گلوله ی گرد و خاکی گذاشته بود. به «آروین» گفت: «مال پدرت بود. یه هفت تیر خودکار آلمانیه. از جنگ آورده بودش. فکر کنم دوست داشت این مال تو باشه.»
«آروین» با دقت لفاف تپانچه را کنار زد. تنها اسلحه ای که پدرش در خانه داشت، تفنگی بود که «ویلارد» هرگز به «آروین» اجازه نمی داد به آن دست بزند، چه برسد که با آن شلیک کند.
اما دایی «ارسکل» دو سه هفته بعد از آمدن «آروین»، او را به جنگل برده بود و یک تفنگ «رمینگتون» هم دستش داده بود و به او گفته بود: «توی این خونه بهتره یاد بگیری چجوری شلیک کنی، مگه این که بخوای از گرسنگی بمیری.»

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.