نویسنده کتاب

میروسلاو پنکوف

ناشر کتاب

انتشارات روزنه

مترجم کتاب

محمدحسین واقف

ویژگی های شرق غرب

















کد کتاب : 1638

مترجم
:


محمدحسین واقف



شابک
:

978-964-334-739-0‬

قطع
:

رقعی

تعداد صفحه
:

187

سال انتشار شمسی
:

1399

سال انتشار میلادی
:

2011

نوع جلد
:

شومیز

سری چاپ
:

1


:

27 آبان

200,000 تومان

در صورت عدم موجودی و یا تغییر قیمت این محصول، قبل از ارسال با خریدار هماهنگ می‌گردد.

نحوه ارسال

بازه ارسال: بین ۷ تا ۱۰ “روز کاری”

معرفی شرق غرب

به فروشگاه اینترنتی کتاب بوک از ما خوش آمدید! دنیایی از کتاب های متنوع و جذاب در انتظار شماست. شما می‌توانید معرفی محصول مورد نظرتان رو در ادامه بخونید.

کتاب شرق غرب، مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی میروسلاو پنکوف است که نخستین بار در سال 2011 منتشر شد.
در کتاب شرق غرب، ماجراهای جذابی در انتظار مخاطبین هستند: پسری تلاش می کند تا جسد لنین را برای پدربزرگ کمونیست خود بخرد؛ صلیبی از جنس طلا از کلیسایی ارتدکس به سرقت می رود؛ و هر پنج سال یکبار، پسری معشوقه ی خود را لب رودخانه ای می بیند که روستایشان را به بخش های شرقی و غربی تقسیم می کند. این ها تنها نمونه هایی از نگرش عجیب و تکان دهنده ی پنکوف به کشور زادگاه خود، بلغارستان، هستند. کتاب شرق غرب که با نگاه منحصر به فرد پنکوف به معناباختگی های زندگی نوشته شده، تصویری درخشان از کشوری است که قطب نمای مخصوص به خود را دارد.

تحریرهایی موجز از کتاب شرق غرب

A collection of triumphs.

مجموعه ای از داستان های موفق.

Los Angeles Times

Penkov burnishes brute circumstances to surprising beauty.

پنکوف، شرایطی سخت و بی رحمانه را به زیبایی ای غافلگیرکننده تبدیل می کند.

Elle

Clear and startling, filled with wisdom.

صریح و خیره کننده، آکنده از خرد.

Philadelphia City Paper

خلاصه های کوتاه از کتاب شرق غرب

می خندم و بعد معذرت خواهی می کنم. چیزی که از سیاست مدارهایمان یاد گرفته ام این است که شما می توانید هر چیزی بگویید یا تقریبا هر کاری کنید مشروط بر این که بعدش عذرخواهی کنید. یا چنان که اغلب اتفاق می افتد، پیشاپیش.

پدربزرگم کنار تابوت نشست و دستان مرده ی مادربزرگ را گرفت. فکر نمی کنم آن روز واقعا باران باریده باشد، اما در خاطراتم باد و ابر و باران می بینم؛ باران سرد بی صدایی که وقتی عزیزی را از دست می دهی، می بارد.

کشیش می خواند: «نسلی می رود و نسلی می آید؛ اما زمین تا ابد می ماند. خورشید برمی آید و خورشید فرو می رود و همه ی رودها می گریزند، شرق غرب. آنچه بوده چیزی است که خواهد بود و آنچه شده چیزی است که خواهد شد. هیچ چیز زیر آفتاب تازه نیست.»

نظرات
0 بررسی
0
0
0
0
0

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شرق غرب”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات جدید در بوک از ما