کتاب شاهزاد و گدا، رمانی نوشته ی مارک تواین است که اولین بار در سال 1920 منتشر شد. این اثر تاریخی، هجوآمیز و تحسین شده، به زندگی دو پسر می پردازد که درست در یک روز، در لندن به دنیا می آیند: ادوارد، شاهزاده ی ولز و تام کنتی، که یک گدای خیابانی است. این دو پسر در مواجهه ای اتفاقی، درمی یابند که کاملا همسان هستند و از روی بازیگوشی، تصمیم می گیرند تا لباس ها و نقش هایشان را با هم عوض کنند؛ وضعیتی که به شکلی کوتاه اما بسیار قابل توجه، زندگی آن ها را تغییر خواهد داد. شاهزاده که لباس های پاره به تن کرده، در محله های شلوغ و پر سر و صدای شهر و در میان طبقات اجتماعی پایین سرگردان می شود و سختی های متعددی را تحمل می کند. در همین حال، تام فقیر که حالا با اشراف زندگی می کند، دائما با ترس از آشکار شدن هویت واقعی اش رو به روست.
تحریرهایی موجز از کتاب شاهزاده و گدا
With wonderful plotting.
با طرح داستانی شگفت انگیز.
E. L. Doctorow
Funny, adventurous, and exciting.
بامزه، پرماجرا و هیجان انگیز.
Penguin Random House
A timeless tale of switched identities.
داستانی جاودان درباره ی هویت های معاوضه شده.
Barnes & Noble
خلاصه های کوتاه از کتاب شاهزاده و گدا
به هر حال زندگی تام نسبتا خوب و مطلوب می گذشت، مخصوصا در فصل تابستان که از هر فصلی بهتر بود. تام تنها به همان اندازه گدایی می کرد که بتواند خود را از خطر گرسنگی نجات بخشد، زیرا قوانین سخت و شدیدی علیه گدایی وجود داشت و متخلفین به مجازات سنگینی می رسیدند. به همین جهت وی قسمت اعظم وقت خود را صرف شنیدن قصه های شیرین و افسانه های کهن و مطبوع بابا اندریو می کرد.
تام اغلب کتاب های کهنه ی کشیش پیر را می خواند و شرح و تفسیر آن ها را از او می خواست و درباره ی مطالب آن به بحث می پرداخت. خیالات شیرین و مطالعات او کم کم تغییر و تحولی در او به وجود آورد. قهرمانان تخیل و تصور او چندان زیاد و محتشم بودند که از سر و وضع کثیف و از جامه های مندرس خود چنان بیزار شد که آرزو کرد که مانند ایشان پاک و پاکیزه و خوش لباس باشد.
روز بعد، سفرا و همراهان شرفیاب شدند. تام در همان حال که بر تخت سلطنت تکیه داده بود، همه را به حضور پذیرفت. نخست عظمت و شکوه مراسم، تام را شگفت زده و خوشحال کرد. ولی این حالت مدت زیادی دوام نداشت، زیرا مراسمی خسته کننده و طولانی بود و سخنان رد و بدل شده نیز هیجانی نداشت. هر کس سخنرانی می کرد، نخست مطالبی جالب می گفت، ولی پس از خواندن چند عبارت، حرف هایش کسالت بار می شد. تام می کوشید آنچه را لرد هارتفورد به او آموخته بود، درست بازگو کند، ولی چون در این کار تجربه ی زیادی نداشت و از رمز و راز کار بی اطلاع بود، علیرغم ظاهر شاهانه، نمی توانست به خوبی از عهده برآید؛ بنابراین هنگامی که تشریفات به پایان رسید، نفس راحتی کشید و خوشحال شد.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.