دیوار گلی مجموعه داستانی مشتمل بر شش داستان کوتاه است که هر یک به نوعی بیانگر دغدغههای ذهنی محمدرضا غلامی و وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران پس از انقلاب است. هنر داستاننویسی و شخصیتپردازی کم نظیر همراه با فضاسازی و توصیفات بهجا، جذابیت هر یک از داستانها را دو چندان میکند. غلامی در حفظ استقلال شخصیتهای داستان اهتمام داشته است و گویی شخصیتهای داستان اشخاص حقیقیای هستند که نویسنده کمترین دخل و تصرف را در خلق افکار آنان داشته است.
قلم شیوا و روان نویسنده به باورپذیری و همذاتپنداری شما با روایتهای ذکر شده در کتاب کمک شایانی کرده است. نکتۀ جالب دیوار گلی این است که محوریت تمام داستانهایش حوادث روزمره است، اما به گونهای متفاوت به رشته تحریر درآمده که شما را برای خواندن ادامۀ آن ترغیب مینماید.
قلم شیوا و روان نویسنده به باورپذیری و همذاتپنداری شما با روایتهای ذکر شده در کتاب کمک شایانی کرده است. نکتۀ جالب دیوار گلی این است که محوریت تمام داستانهایش حوادث روزمره است، اما به گونهای متفاوت به رشته تحریر درآمده که شما را برای خواندن ادامۀ آن ترغیب مینماید.
تحریرهایی موجز از کتاب دیوار گلی
“یک آن صدای الله اکبر مردم اوج می گیرد. از انتهای خیابان بلوایی به پا می شود. لیوانم را روی میز می گذارم و خودم را به لبه نرده های بالکن می رسانم. گردنم را به انتهای خیابان می کشم. راه برای عده ای که شتابان به سمت پایین خیابان در حرکت هستند باز می شود، یکی را دوره کرده اند و مدام فریاد می کشند و به هوا مشت می کوبند. جمعیت به سمت پایین سرازیر می شود. تعدای جوان مسلح، مردی نسبتا میان سال را طناب به گردن دنبال خودشان می کشانند، مرد میانسال کت و شلوار طوسی رنگی به تن دارد و سرکروات روشن اش را گلوله کرده و در دهانش گذاشته اند، پا برهنه است ولی دست هایش را نبسته اند. تلو تلو می خورد و چشم هایش از حدقه بیرون زده است. بلاتکلیف به هر سو کشیده می شود. مقاومتی نمی کند. مردم برای دیدن او گردن می کشند و همدیگر را هل می دهند.”

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.