کتاب دوست باهوش من، رمانی نوشته ی النا فرانته است که نخستین بار در سال 2011 به انتشار رسید.
این رمان که شاهکاری مدرن از یکی از تحسین شده ترین نویسندگان ایتالیاست، داستان غنی، پرکشش و پراحساس دو دوست با نام های النا و لیلا را روایت می کند. فرانته با سبک نگارش کم نظیر خود، تصویری فوق العاده پرجزئیات از داستان این دو زن را خلق می کند؛ داستانی که قصه ی یک ملت و تأملی ژرف و تأثیرگذار درباره ی ماهیت دوستی نیز هست. نویسنده ی ایتالیایی کتاب از طریق به تصویر کشیدن زندگی النا و لیلا، به داستان یک محله، یک شهر و یک کشور می پردازد و در طول این مسیر جذاب، تغییرات و فراز و نشیب هایی را روایت می کند که بر چگونگی رابطه ی دو شخصیت اصلی کتاب، تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم دارند.
این رمان که شاهکاری مدرن از یکی از تحسین شده ترین نویسندگان ایتالیاست، داستان غنی، پرکشش و پراحساس دو دوست با نام های النا و لیلا را روایت می کند. فرانته با سبک نگارش کم نظیر خود، تصویری فوق العاده پرجزئیات از داستان این دو زن را خلق می کند؛ داستانی که قصه ی یک ملت و تأملی ژرف و تأثیرگذار درباره ی ماهیت دوستی نیز هست. نویسنده ی ایتالیایی کتاب از طریق به تصویر کشیدن زندگی النا و لیلا، به داستان یک محله، یک شهر و یک کشور می پردازد و در طول این مسیر جذاب، تغییرات و فراز و نشیب هایی را روایت می کند که بر چگونگی رابطه ی دو شخصیت اصلی کتاب، تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم دارند.
تحریرهایی موجز از کتاب دوست باهوش من
Rich, intense, and generous-hearted.
پرمایه، قدرتمند و مشفقانه.
Barnes & Noble
Elena Ferrante is one of the great novelists of our time.
النا فرانته یکی از نویسندگان بزرگ زمانه ی ماست.
New York Times
Spectacular.
چشم نواز.
NPR
خلاصه های کوتاه از کتاب دوست باهوش من
اصلا حس نوستالژیکی نسبت به دوران کودکیمان ندارم: پر از خشونت بود. هر چیزی روی می داد، در خانه و بیرون، هر روز، اما به یاد نمی آورم که آن زمان، زندگی خود را زندگی بدی بدانیم. زندگی همان طور بود، انگار باید آن طور می بود، ما با این وظیفه بزرگ می شدیم که زندگی دیگران را سخت تر کنیم، قبل از این که آن ها زندگی ما را سخت تر کنند. البته، رفتارهای خوبی را که معلم و کشیش موعظه می کردند، دوست داشتم اما احساس می کردم به رغم این که دختر بودیم، آن روش ها مناسب محله ی ما نبود. زنان بیش از مردان بین خودشان می جنگیدند، آن ها موی همدیگر را می کشیدند و به هم آسیب می رساندند. ایجاد درد برای دیگران، نوعی بیماری بود.
وقتی بچه بودم، حیوانات بسیار کوچک تقریبا نامرئی را تصور می کردم که شب ها وارد محله می شدند. آن ها از تالاب ها، از داخل واگن های متروک پشت راه آهن، از درون علف های بدبو که «متعفن» نامیده می شدند، از قورباغه ها، سمندرها، حشرات، سنگ ها، از درون غبار می آمدند و وارد آب و غذا و هوا می شدند و مادران و مادربزرگان ما را مانند سگان گرسنه عصبانی می کردند.
بچه ها معنای دیروز، روز قبل از دیروز یا حتی فردا را نمی دانند، همه چیز همین است، اکنون: خیابان این است، راهرو این است، پله ها این ها هستند، این مامان است، این بابا است، این روز است و این شب.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.